Page 94 - رفیق خوشبخت ما 2-1
P. 94
خدایا ،به عفو تو امید دارم!
ای خـدای عزیز و ای خالق حکیم بیهمتا ،دستم خالی است
و کولهپشتی سفرم خالی .من بـدون بـرگ و تـوشـ های ،ب هامید
ضیافت عفو و کرم تو م یآیم .من توشهای برنگرفتهام؛ چون
بوهفتوضشلهوو بَکررمگت؟و!. است در نزد کریم چه حاجتی فقیر [را]
همراه به تو و چاُرقم پر است از امید سا ُرق
خود ،دو چشم بسته آورد هام که ثروت آن در کنار همۀ ناپاک یها،
یک ذخیرۀ ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسی ِن فاطمه؟عهما؟
است ،گوهر اشک بر اه لبیت؟عهم؟ است ،گوهر اشک [در] دفاع
از مظلوم ،یتیم ،دفاع از محصو ِر مظلو ِم در چنگ ظالم [است].
خداوندا ،در دستان من چیزی نیست :نه برای عرضه [چیزی
دارنــد] و نه قـدرت دفـاع دارنــد؛ امـا در دستانم چیزی را ذخیره
رفیق خوشبخت ما کـرد هام که به ایـن ذخیره امید دارم و آن روانبــودن پیوسته
ب هسمت توست :وقتی آ نها را به سمتت بلند کردم ،وقتی آنها
را برایت بر زمین و زانو گذاردم ،وقتی سلاح را برای دفاع از دینت
به دست گرفتم .اینها ثرو ِت دست من است که امید دارم قبول
کرده باشی.
93
خداوندا ،پاهایم سست است؛ رمق ندارد؛ جرئت عبور از پلی که
از جهنم عبور م یکند ،ندارد .من در پل عادی هم پاهایم میلرزد.
وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر ُبرندهتر!
اامسا یت نک اجمایدت پیی بداه مکننمن:ویمدنمبایایدهندپاکهاهدمرم َح َکرمن اتسپاتگنلذرازرمد،هاممم؛کدو ِرن
خانهات چرخید هام و در حرم اولیایت ،در بی نالحرمین حسین و