Page 8 - The language of Termites
P. 8

‫شهاب الدین سهروردی ‪8‬‬

‫بدانست که در میان بومان قضیه افشاء س ّر ربوبیّت کفر است و افشاء س ّر قدر معصیت‪،‬‬
‫و اعلان س ّر کفر مطرد است‪ .‬تا وقت رحلت به هزار محنت کوری مز ّور میکرد و‬

                                                                    ‫میگفت‪:‬‬

‫هرچه اندر زمانه اسرار است‬  ‫بارها گفتهام که فاش کنم‬
‫به لبم بر نهاده مسمار است‬  ‫لیکن از زخم تیغ بی خبران‬

‫تن ّفس صعدائیی میکرد و میگفت «ا ّن فی بین جنبی لعلما ج ّما لو ابذله لاقتل»‪،‬‬
‫«لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا» و آیت «أّلا یسجدوا لله الذی یخرج الخبء فی‬
‫السموات و الارض»‪« ،‬و الارض و إن من شیء الأ عندنا خزائنه و ما ُنن ّزله اّلا به قدر‬

                                   ‫معلوم»‪ .‬و به سلیمان پناه بعد حین میخواند‪.‬‬

‫واقعه دیگر‬

‫پادشاهی باغی داشت که البته در فصول اربعه آن باغ از ریاحین و مواضع نزهت خالی‬
‫نبودی‪ ،‬آبهای روان در آنجا و اصناف طیور بر اطراف اغصان انواع حیوان الحان‬
‫میکردند‪ ،‬و از هر لعتی که در خاطر مختلج میشد و هر زینتی که در وهم میآمد در‬
‫آن باغ حاصل بود‪ ،‬و از آن جمله جماعتی طواویس به غایت لطف و زیب رعونت در‬
‫آنجا مقام ساخته بودند و متوطّن شده‪ .‬وقتی‪ ،‬این پادشاه طاووسی را از این جمله‬
‫بگرفت و بفرمود تا او را در چرمی دوزند چنانکه از نقوش اجنحه او هیچ ظاهر نماند‬
‫به جدّ خود ملاحظت حال خود تواند کرد؛ و بفرمود تا هم در باغ سلّهای به سر او فرو‬
‫کردند که جز یکی سوراخ نداشت که قدری ارزن در آنجا ریختندی از بهر قوت و برگ‬
‫معیشت او‪ .‬و چون مدتی برآمد‪ ،‬این طاووس خود را و ملک را و باغ را و دیگر طواویس‬
‫را فراموش کرد‪ .‬در خود نگاه میکرد اّلا چرم مستقذر بی نوا نمیدید و مسکنی به‬
‫غایت ظلمت و ناهمواری‪ ،‬دل بدان نهاد و در خود مترسّخ کرد که هیچ زی عظیمتر از‬
‫چرم نیست و هیچ مقام لطیفتر از مقعر سلّه نتوان بود‪ ،‬چنانکه اعتقاد کرد که اگر‬
   3   4   5   6   7   8   9   10   11