Page 2 - flora feizbakhsh
P. 2

‫تعمـق و ژرفنگريـاي كـه در نظـاره كـردن بـه طبيعـت نسـبت بـه موجوديـت و كل زندگـي و حيـات در رفتـار يـك نقـاش بـه وقـوع ميپيونـدد ‪،‬پديدهـاي‬
‫اسـت كـه بـا گذشـتهاي بسـيار پرتلاطـم منجـر بـه تغييراتـي اساسـي در تاريـخ هنـر شدهاسـت كـه در ريشـه هـاي آن اكثـراً در شـرق و غـرب گاه بـا‬
‫آغشـتگياش بـا موضعگيريهـاي فلسـفي و ادبـي كامـا متشـابه و يـا در بسـياري از مـوارد بـه شـدت متغايـر بـوده و هميـن امـر باعـث دگرگونيهـاي متـذاوم‬
‫رفتـار هنرمنـدان در نحوهـي بازنمايـي مناظـر طبيعـت شـده اسـت و بايـد اذعـان داشـت جذابيتـي كـه بازدهـي يـك تابلـوي منظـره چـه از نظـر فلسـفي و‬
‫چـه از نظـر شـاعرانگي بـه نظـاره گـر منتقـل مكينـد در طـول سـده هـاي گذشـته عـاوه بـر اينكـه نـزد نقاشـان هيچـگاه افـول نكـرده‪ ،‬بلكـه از همـان‬
‫ابتـدا آثـاري كـه صرفـا طبيعـت را نقشـمايهي اصلـي تابلوهايشـان قـرارداده انـد‪ ،‬ايـن اثـر را تبديـل بـه يكـي از مهـره هـاي اصلـي تغييـرات و تحـولات و‬

                                                                                        ‫پديـداري سـبكهاي جديـد در نقاشـي كـرده اسـت‪  .‬‬
‫بـه عنـوان مثـال بـراي ريشـه يابـي تداومـش در نقاشـي قـرن بيسـتم‪ ،‬تبيع ًطـ ًا بايـد يـك بازنگـري كوتـاه بـه تحـولات نقاشـي منظـره در اواخـر قـرن نوزدهـم‬
‫داشـته باشـيم كـه در آن‪ ،‬نقاشـان مكتـب باربيزون‪1‬برخـاف نقاشـان مكتـب رمانتيسـيزم كـه بيـن آنـان كاميـل كـورو‪2‬و فرانسـوا ميلـه‪ 3‬از نامهـاي مانـدگار‬
‫شـدن تعميـم بـه برداشـت مسـتقيم از جنگلهـا‪ ،‬مراتـع و مـزارع فونتيـن ژلـو و اطرافـش ميگيرنـد كـه در ادامهـي هميـن جهتگيـري بـه مناظـر تحليلگرايانهـي‬
‫پـاول سـزان‪ 4‬ميانجامـد كـه نهاي ًتـ ًا ايـن رفتـار نيـز بـر نقاشـاني مثـل پكياسـو‪ 5‬و بـراك‪ 6‬در قـرن بيسـتم تاثيـر ميگـدارد‪ .‬ميدانيـم كـه ايـن ژانـر‪ ،‬محبوبيتـش‬
‫را حتـي در نـزد اكسپرسيونيسـتها هـم كـه بـه خاطـر جـو ناشـي از ناميلامـات سياسـي و اجتماعـي در اروپـا بـه خصـوص در آلمـان بـه سـمت قلمزنيهـاي‬
‫خشـن و انتقادآميـز روي آورده بودنـد‪ ،‬از دسـت نـداد و چنـدي از نقاشـان پيـرو ايـن جنبـش هـم تابلوهـاي منظـره از خـود بهجـاي گذاشـته انـد‪ .‬ولـي بـا‬
‫پيدايـش پـاپ آرت و هنـر مفهومـي و بعدهـا بـا اعـام مـرگ نقاشـي از سـمت هنرمنـدان آوانـگارد و پيشـتاز‪ ،‬پرداخـت بـه طبيعـت در هنرهـاي تجسـمي‬

                                          ‫بـراي انـدك زمانـي بـه فراموشـي سـپرده و انتقـاد از جامعهـي مصرفـي رايجتريـن تِـم آثـار هنـري شـد ‪.‬‬
‫اندكـي پـس از تولـد پاپـآرت‪ ،‬بـه نـاگاه شـاهد پديدارشـدن سـبكهاي فوتورئاليسـم و هايپررئاليسـم ميشـويم كـه در واقـع‪ ،‬ريشـه در تاثيراتـي دارنـد كـه پاپـآرت‬
‫موجـب آن شـده بـود و از همينجـا بـود كـه تو ّجـ ّه بـه مناظـر طبيعـت و مشـتقاتش دوبـاره مـ ّد نظـر هنرمنـدان قرارگرفـت كـه در بيـن آنـان گذشـته از نقاشـان‬
‫آمركيايـي‪ ،‬ميتـوان از اروپاييهايـي چـون گرهـارد ريشـتر‪ 7‬آلمانـي و فرانتـس گرتـش‪ 8‬سوئيسـي كـه بـه بازنمايـي طبيعـت از روي عكسـهايي كـه خودشـان‬
‫تهيـه مكيردنـد نامبـرد‪ .‬ايـن نـوع رفتـار نقاشـانه همچنـان تـا بـه امـروز كـه مـا در دوران معاصـر سـير مكينيـم‪ ،‬ادامـه پيـدا كـرده اسـت‪ ،‬ولـي از طرفـي‬
‫محبوبيـت چنيـن رونـد كاري و تكثـر نقاشـاني كـه از ايـن روش بـراي خلـق آثارشـان بهـره ميگيرنـد و همچنيـن تو ّقعـات بصـري و ذهنـي مـا باعـث شـده‬
‫كـه بازدهـي چنيـن آثـاري‪ ،‬در مقايسـه بـا ابتـداي ابداعشـان بـه شـ ّدت تنـزل يابـد و هميـن امـر باعـث شـد تـا نسـل جديـدي از نقاشـان بـراي بازنمايـي‬

    ‫طبيعـت و اجـزاي آن‪ ،‬بـه شـيوههاي متفاوتـي متوصـل شـوند كـه در چنيـن پروسـه اي بـه ناچـار نقـاش نيازمنـد بـه تواناييهـاي فنـي بيشـتري اسـت‪.‬‬

‫فلـورا فيضبخـش از زمـره ي چنيـن نقاشـاني اسـت‪ .‬او بـراي خلـق فضاهايـش نهايـت بهـره وري از ذهنياتـش را ميكنـد و ضمـن فاصلـه‬
‫گيـري از منظـره پردازيهـاي متـداول بـا الگوهـاي كلاسـيك‪ ،‬در ژي يافتـن زبانـي اسـت كـه در آن ديگـر ردپايـي از نقاشـي رايـج كپيشـده‬
‫از عكـس ديـده نميشـود‪ .‬بـه هميـن خاطـر بـا عظمـي راسـخ و اتـكاء بـه نفـس ناشـي از داشـتن قابليتهـاي فنـي لازم‪ ،‬جهانـي را بـه تصويـر‬
‫ميكشـد كـه در عيـن حالـي كـه دنيايـي واقعـي را تداعـي ميكنـد كـه منشـائي خاطرهـوار دارنـد‪ ...‬خاطراتـي كـه در لابهـاي ژرف ذهنياتـش‬
‫سـالهاي دراز مدفـون بـوده انـد و حـال بـا نهايـت دّقّـت و جزئيـات پردازيهايـي كـه بـا رياضـت بـر روي بـوم نقـش بسـته انـد از يـك تاريكـي‬
‫محـض آهسـته پـاي بـه روشـنايي ميگذارنـد تـا مـا را شـاهد ايـن صحراهـا و مـزارع و دشـتها بكننـد كـه شـايد هـر يـك از مـا زمانـي از‬

                                                                                                           ‫ميانشـان عبـور كـرده ايـم‪.‬‬
‫گـذري از ميـان خاطـرات يـك سـفر‪ ...‬سـفري كـه خودمـان هـم ديگـر نميدانيـم كـي و كجـا صـورت گرفتـه ولـي مطمئنيـم زمانـي آنجـا بودهايـم ‪،‬بـدون‬
‫آنكـه آنجـا بـوده باشـيم‪ .‬ميدانيـم كـه بـه هركـدام از برگهـا و سرخسـها و چمـن دسـت كشـيدهايم و دسـتهايمان هنـوز رطوبـت و بـوي گياهـان را بـه همـراه‬
‫دارد‪ .‬رطوبـت و بويـي كـه از ذهنيـات يـك نقـاش نشـأت گرفتـه و در واقـع فقـط در خاطـره جمعـي مـا و يـا آنسـوي ضميـر ناخودآگاهمانلانهكـرده اسـت‬
‫و تمامـي ايـن تصـورات زاييدهـي خواسـته هـاي روحـي اسـت كـه طالـب آرامـش اسـت و سـكوت حاكـم بـر ايـن دشـتها و افقهـاي ژهنـاور غـرق در‬
‫تاريكـي اسـت‪ .‬دنيايـي كـه هـم هسـت و هـم نيسـت و بـراي خلقـش‪ ،‬نقـاش دسـت بـه گريبـان هـر حربهـاي ميشـود تـا تماشـاگر را در خـود ببلعـد و او را‬
‫بـه سـرزميني سـوق دهـد كـه خواسـته يـا ناخواسـته بـه دنبـال چيـزي از دسـترفته بگـردد‪ .‬چيـزي كـه زمانـي دورتـر بـه كمكـش فرامـوش كـردن همهـي‬

                                                                                                                   ‫ناخوشـاينديها را آموختـه بـود‪.‬‬
‫از آنجايـي كـه فلـورا فيضبخـش بيـش از يـك دهـه خـود را بـا چنيـن رونـد پيچيـده و زمانبـري در نقاشـي بـه سـتيزي خودخواسـته واداشـته ‪،‬طبيعـي اسـت‬
‫كـه هـر از گاهـي حتـي بـراي يـك تف ّنـن كوتاهمـ ّدت هـم شـده‪ ،‬تغييراتـي در چيدمـان اجـزاء مناظـرش را پيـش ميگيـرد‪ ،‬در مجموعـه ي جديـدش اضافـه‬
‫بـر فضاهـاي افـق و خالـي‪ ،‬از خطـوط عمـودي بـراي ا ّوليـن بـار در گوشـه و كنـار ناظـر تنههـاي تنومنـد درختانـي هسـتيم كـه در عيـن اسـتحكام بخشـيدن‬
‫بـه تريكببنـدي تابلوهـا بـه صورتـي نماديـن‪ ،‬ناپايـداري انسـان و ابـدي بـودن طبيعـت اطرافمـان را يـادآور ميشـود‪ .‬درختانـي كـه در واقـع فرمانروايـان واقعـي‬
‫و بـه حـق ايـن سـيارهي فانـي هسـتند و زمانـي كـه مـا ديگـر نيسـتيم‪ ،‬آنهـا نورسـيده هـا را درود خواهندگفـت و بـراي آنـان كـه حياتبخششـان هسـتند‪،‬‬

                                                                                                       ‫مرثيـه اي بيپايـان خواهنـد خوانـد‪.‬‬

                                                                                                                      ‫واحد خاكدان‬
                                                                                                                       ‫دي ماه ‪1399‬‬

‫‪1Barbizon‬‬
‫‪2Camille Corot‬‬
‫‪3Francois Millet‬‬
‫‪4Paul Cezanne‬‬
‫‪5Picasso‬‬
‫‪6George Braque‬‬
‫‪7Gerhard Richter‬‬
‫‪8Franz Gert‬‬
   1   2   3   4   5   6   7