Page 3 - flora feizbakhsh
P. 3
آخرالزمان منظره
درباره نقاشیهای فلورا فیضبخش
هلیا دارابی
«فاصلـه» ،دومیـن مجموعـهای اسـت کـه فلـورا فیضبخـش در آن بـه مضمـون گیاهانـی م یپـردازد کـه رویـش مستمرشـان کل میـدان دیـد را انباشـته
اسـت .حضـور فراگیـر گیـاه ،کـه بـه دنبـال رخـدادی شـخصی بـا تاثیـری عمیـق رخ داد ،در مدتـی بیـش از یـک دهـه کـه هنرمنـد بـر ایـن درونمایـه
متمرکـز بـوده ،سـیری تأملبرانگیـز را طـی کـرده اسـت .گیاهـان در آغـاز سـرحال و شـاداب بودنـد و تحـت مراقبتـی زنانـه میروییدنـد؛ بو مهـای رنگارنـگ
فص لهـای مختلـف را بـه نمایـش م یگذاشـتند و شـکل و آرایـش بر گهـا درختانـی چـون بیـد مجنـون ،افـرا ،یـا نـارون را متبـادر میکـرد .امـا تـداوم
پیگیـر و وسـواسگونۀ ایـن درونمایـه گیاهـان را از مهـار خـارج کـرد و جـ ّو و کیفیـات صحنـه دگرگـون شـد.
هـر چـه پی شتـر میرویـم ظاهـر گیاهـان یکنواخ تتـر و بازشـناختن گونههایشـان دشـوارتر م یشـود .صحنـه تاریـک میشـود و نـور کیفیتـی غیرواقعـی
پیــدا م یکنــد .فصــول وجــود ندارنــد و ب هخــاف مجموع ههــای قبلــی ،تغییــر رنــگ گیاهــان فصلــی نیســت .سفیدشــدن بر گهــا ناشــی از رن گباختــن
سـبزینه اسـت .بـر زمیـن آثـار سـوختگی خـاک پدیـدار میشـود .خـاک خاکسـتری و نفوذناپذیـر و دورنمـا ترسـناک و تهدیدآمیـز اسـت .راههـا وجـود ندارنـد
یـا در پـس رشـد عل فهـا گـم شـدهاند .خـط افـق در قـاب نیسـت ،یـا ورای آن چیـزی دیـده نمیشـود .آسـمان در کار نیسـت ،و جایـی کـه میپنداریـم
آسـمان اسـت بـاز هـم بسـته و سـیاه اسـت؛ آیـا آسـمان اسـت یـا ادامـۀ ایـن خـاک سـوخته؟
نشـان ههای حضـور آدمـی بسـیار محدودنـد :کورهراههـای گمشـدهای زیـر رشـد گیاهـان یـا دیـوار نفوذناپذیـر خاکسـتر یرنگی در دوردسـت؛ و گاه بقایـای
خرابـ های کـه رشـد ب ینظـم گیاهـان آن را پوشـانده اسـت .اینجـا سـرزمینی اسـت رهـا شـده؛ برهوتـی بیـرون از حـوزۀ تمـدن ،یـا پـس از تمـدن.
در افـق متعـارف ارجشناسـی 1منظـره ،بـرای «برهـوت» 2کیفیتـی زنانـه در نظـر گرفتـه میشـود؛ چنـان کـه تجسـم طبیعـت معمـول ًا زنانـه بـوده اسـت:
«مـادر زمیـن» کـه بـدن خـود را منفعلانـه بـه زراعـت و فنـاوری و بنـای تمـدن میسـپارد .ایـن ز ِن بالقـوه سـرکش در نهایـت بایـد بـه دسـت نظـم و کار
و خردگرایـی مردانـه سـاخته و مهـار شـود تـا از «برهـوت» بـه «منظـره» 3تبدیـل شـود .در آثـار فلـورا فیضبخـش ایـن طبیعـت شـورش کـرده و از قیـد
نظـم و نظـام تمـدن رهـا شـده اسـت؛ یـا بـه عبارتـی ،آسـیب ناشـناختۀ وارده چنـان وسـیع بـوده کـه زمیـن دیگـر از تـن دادن بـه ایـن قواعـد گریـزان
یـا ناتـوان اسـت .رشـد افسارگسـیخته و هدایتناپذیـر گیاهـان عصیانـی عمیـق و درونـی بـر علیـه تسـلط انسـان اسـت؛ و بیـرون رانـدن یـا در خـود حـل
کــردن نشــانههای آن.
در اینجـا طبیعـت جنبـۀ غیریت4خـود را برجسـته میسـازد :رازگـون و مهیـب و ناشـناختنی ،دور و دسترسـیناپذیر .بـه خـاف رویـۀ معمـول منظرهنـگاری،
ایـن دورنماهـای برهوتـی مـا را بـه خـود نم یخواننـد تـا در آنهـا گـردش کنیـم؛ نـه راهـی هسـت کـه مـا را بـه درون بکشـد و نـه آسـمان صافـی کـه نـگاه
را بـه خـود فراخوانَـد .نشـانهای از زیسـت آدمـی یـا جانـوری بـه چشـم نم یخـورد وجـای فراخـی ،چشـ منوازی ،و خیالانگیـزی -انتظـارات معمولـی کـه
از منظـره داریـم -را فروبسـتگی ،تیرگـی و زوال م یگیـرد.
گف توگـو بـا ژانـر منظرهنـگاری 5دلمشـغولی عمـدۀ فلـورا فیضبخـش اسـت تـا از قواعـد کلـی ایـن ژانـر ،همچـون نظـم ،نظـام ،هارمونـی و چشـمنوازی
سـر بـاز بزنـد ،و ایـن واژگونـ ِی عامدانـۀ قواعـد تصویـری بـا هـد ِف بـه چالـش گرفتـن دلال تهـای ایدئولوژیـک اسـت .منظـره ،بنـا بـه تعریـف« ،ترکیبـی
از فضاهــای ســاخته یــا دستکاریشــده بــه دســت انســان اســت کــه در حکــم پسزمینــه یــا زیرســاختی بــرای زیســت جمعــی مــا عمــل م یکننــد» .6
«منظرهنـگاری» بازنمـودی اسـت از صحنـهای بـا موضـوع اصلـی طبیعـت ،از کیفیـات زمی نشـناختی (دشـ ت ،دره ،رودخانـ ه ،جنـگل و سـاحل دریـا) گرفتـه
تـا اکوسیسـت مها (گیاهـان ،حیوانـات و پرنـدگان) و نیـز پدیدههـای طبیعـی (بـاران و بـرف و تغییـر فصـول) .در مجموعـۀ پیـش رو امـا ،از همـه مظاهـر
متنـوع منظرهنـگاری ،جـز رشـد بیرویـۀ گیاهـا ِن همشـکل چیـزی باقـی نمانـده اسـت .ترکیببنـدی مرسـوم از هـم گسـیخته و دورنمـای یکنواخـت از
هـر سـو تـا ب یکـران ادامـه دارد.
در ژانـر منظرهنـگاری ،ایـدۀ امـر پیکچرسـک 7یـا چشـمنواز مفهومـی مسـلط اسـت؛ برگرفتـه از «تصویـر» یـا «تابلـو» بـه معنـای خوشمنظـر ،تماشـایی
و بـه عبارتـی «زیبـا» .در پـس ایـن مفهـوم ایـن نگـرش جریـان دارد کـه مـا م یتوانیـم بـه طبیعـت چنـان بنگریـم کـه گویـی بـه یـک تابلـو یـا تصویـر
هنـری مینگریـم .بدینسـان ،در ارجشناسـی زیباییشناسـانۀ طبیعـت ،آن را عمومـ ًا واجـد کیفیاتـی مثبـت م یدانیـم؛ و بهعبارتـی طبیعـت (ب هویـژه چنانچـه
از دسـتبرد انسـان مصـون مانـده باشـد) اصـ ًا کیفیـا ِت زیبای یشـناختی منفـی نـدارد .دورنمـای فلـورا فیضبخـش ،امـا ،ن هتنهـا بـه قواعـد «چشـمنواز»
منظرهنـگاری تـن نم یدهـد؛ بلکـه در تقابـل بـا «منظـره» نازیبـا ،غیرطبیعـی ،ب یثمـر و بـدون اسـتفاده اسـت ،و بـه جـای برخـورداری از نظـم و هماهنگـی
آشـوبناک اسـت« :ضدمنظـره»8ای اسـت ابـزورد ،مخـوف ،و تبـاه کـه سـایه مـرگ بـر آن افتـاده ،کـه نم یتوانـد حیـات را در خـود جـای دهـد ،مگـر در
اشـکال بسـیار مقـاوم و جهشیافتـۀ آن.
ایـن ضدمنظـرۀ پساانسـانی چـرا رخ داده اسـت؟ نم یدانیـم .امـا محتمـل اسـت کـه عاملـی انسـانی داشـته اسـت .بیشـک بحـران جهانـی محیـط زیسـت
و دغدغ ههــای بومشــناختی مباحثــی اســت کــه از آثــار م یتــراود؛ امــا هنرمنــد آگاهانــه چنیــن ملاحظاتــی را در نظــر نداشــته اســت .در واقــع ای نهــا را
بیشـتر بایـد اسـتعارهای اجتماعـی خوانـد ،روایـت مقاومـت و تقـا در دیسـتوپیایی کـه در آن جـ ّو پیوسـته محصورتـر و زمیـن سـترو نتر میشـود و کورسـوی
امیـدی هـم نم یدرخشـد ،و هنرمنـد ایـن سـخ تجانی را چـه ظالمانـه بـه تصویـر کشـیده اسـت .گیاهـان مقاومـی کـه بـه بهـای از دسـت رفتـن بسـیاری از
کیفیـات حیاتیشـان خـود را بـا ایـن شـرایط سـازگار کردنـد ،عـاوه بـر کارکـردی روانـی بـرای هنرمنـد دلال تهـای وسـی عتر اسـتعاری دارنـد .ایـن حقیقـت
کـه هنرمنـد ایـن منظرههـا را ب هتمامـی ذهنـی و بـدون مراجعـه بـه طبیعـت یـا عکـس تصویـر کـرده اسـت ،بـر ماهیـت اسـتعاری آنهـا تاکیـد م یکنـد.
بعـد از رفتـن انسـا نها چـه کسـی مانـده تـا ایـن دورنمـا را تصویـر کنـد؟ بـر ضدمنظـرۀ پساانسـانی سـکوتی سـنگین حکمفرمـا اسـت ،و نقـاش از پـس
زمـان ،از منظـری دور و فرادسـت ،راوی ایـن احـوال اسـت .قـدر مسـلم فلـورا فیضبخـش در ایـن رونـد طولانـ ِی سـکوت و پـرکاری ،بـه سـم ِت موردپسـند
واقـع شـدن حرکـت نکـرده و نیرویـی درونـی و بسـیار قدرتمنـد او را پیوسـته بیـش از پیـش بـه سـمت تصاویـر تقـا و اضمحـال میکشـاند ،ادراکـی دیگـر
از نقاشـی منظـره ،دورنمایـی متفـاوت ،آکنـده از معانـی نمادیـن کـه از هـر سـو گسـترده و گشـوده بـه تفسـیر اسـت.
1appreciation 2wilderness 3landscape 4otherness 5Landscape painting
6John Brinckerhoff Jackson, Discovering the ernacular Landscape, Yale University Press 1984
7The Picturesque
8anti-landscape