Page 16 - pacu1
P. 16

‫مشخصی پرسیده شده و پرسشنامه‬                      ‫نامفهوم بود ولی درد نداشتم‪.‬‬      ‫‪16‬‬
‫توسط بیمار تکمیل شده است‪ .‬در کتاب‬       ‫‪-3‬درد را بر اثر برش روی پوستم‬
‫«اصول بیهوشی میلر» هم بهترین نحو‬        ‫حس کردم و بیدار بودم‪ .‬درد داشتم و‬        ‫بیهوشی عمومی‬
‫مصاحبه‪ ،‬بعد از عمل بیماران و پس از‬      ‫م ‌یخواستم فریاد بزنم اما نم ‌یتوانستم‪.‬‬  ‫می‌تواند حداقل به‬
‫ترخیص از ریکاوری تخمین زده شده‬          ‫دس ‌تهایم را تکان دادم و شنیدم یک‬        ‫مدت ‪ 24‬ساعت‬
                                        ‫نفر گفت‪« :‬بیدار است!» بعد از آن متوجه‬    ‫حافظة نزدیک را‬
                             ‫است‪.‬‬       ‫چیزی نشدم و احساس کردم خوابم برد‪.‬‬        ‫مختل نماید‪.‬‬
‫در مطالع ‌های که به بررسی اثر بیهوشی‬    ‫وقتی بیدار شدم روی تخت در بخش‬
‫عمومی و نخاعی بر حافظة دور‪-‬نزدیک‬                                                 ‫به یادآوردنوقایع‬
‫پرداخته شده است؛ پیشنهاد شده‬                                          ‫بودم‪.‬‬      ‫حینعملم ‌یتواند‬
‫که حداقل ‪ 24‬ساعت بعد از بیهوشی‬          ‫‪-4‬پاهایم را تکان م ‌یدادم و شنیدم که‬     ‫بسیارناخوشایند‬
‫عمومی از رانندگی و کار با وسایلی که‬     ‫یکی گفت‪« :‬بیمار بیدار است!» ترس و‬        ‫باشد کهممکن‬
‫نیاز به دقت و تمرکز دارند؛ خودداری‬      ‫نگرانی داشتم‪ .‬بعد از آن خوابیدم و دیگر‬   ‫است باعث عوارض‬
‫گردد‪ .‬یکی از نتایج تحقیق این است که‬     ‫چیزی متوجه نشدم‪ .‬وقتی بیدار شدم‬          ‫جدیاز جمله‬
‫بیهوشی عمومی م ‌یتواند حداقل به‬                                                  ‫صدمة عاطفی و‬
‫مدت ‪ 24‬ساعت حافظة نزدیک را مختل‬                     ‫روی تخت در بخش بودم‪.‬‬         ‫اختلالاسترس‬
                                        ‫‪-5‬صداهای اطراف را م ‌یشنیدم و دچار‬       ‫پساز تروما شود‪.‬‬
                             ‫نماید‪.‬‬
                                                        ‫هذیان و تخیل بودم‪.‬‬       ‫فصل نامه پاکو‬
‫اختلال استرس پس از تروما‬                ‫‪-6‬بخیه زدن را احساس م ‌یکردم و‬           ‫شماره ‪1‬‬
                        ‫(‪)PTSD‬‬          ‫صداهای اطراف را متوجه م ‌یشدم؛‬           ‫بهار ‪1399‬‬
                                        ‫مثلا یک نفر م ‌یگفت‪« :‬قیچی بده‪».‬‬
‫به یاد آوردن وقایع حین عمل م ‌یتواند‬    ‫احساس ترس داشتم اما دردی احساس‬
‫بسیار ناخوشایند باشد که ممکن است‬
‫باعث عوارض جدی از جمله صدمة‬                                       ‫نم ‌یکردم‪.‬‬
‫عاطفی و اختلال استرس پس از تروما‬        ‫آیا تا کنون به این موضوع اندیش ‌هاید که‬
‫شود‪ .‬همواره پیشگیری بهترین راه‬          ‫بهترین زمان برای یک مصاحبة سازمان‬
‫جلوگیری از ابتلا به این اختلال است اما‬  ‫یافتهیاپرس ‌شنامهبرایتشخیصتجربة‬
‫گاهی اتفاق م ‌یافتد و فرد دچار استرس‬    ‫هوشیاری بیمار چند ساعت بعد از عمل‬
‫و علائم آن شده و با پیامدهای طولانی‬     ‫جراحی است؟! در بی ‌شتر مطالع ‌ههای‬
‫روب ‌هرو م ‌یشود که تحملش فراتر از‬      ‫انجام شد ‌های که به بررسی هوشیاری‬
‫توان روانی او است و به درمان نیاز پیدا‬  ‫طی بیهوشی م ‌یپردازند‪ ،‬در ‪ 24‬ساعت‬
                                        ‫بعد از عمل بر بالین بیمار در بخش حاضر‬
                            ‫م ‌یکند‪.‬‬    ‫شد ‌هاند و در مورد به یاد آوردن خاطرات‬
‫از جمله علائم اختلال پس از سانحه این‬    ‫مربوط به هوشیاری‪ ،‬از آ ‌نها سوالات‬
   11   12   13   14   15   16   17   18   19   20   21