Page 21 - فارسی و نگارش 1
P. 21

‫هم به حداقل م ‌یرسد‪ .‬در ضمن لغز ‌شهای مدادی قابل پاک شدن و اصلاح است‪.‬‬
‫اگرچه دانش آموزان‪ ،‬برای به دست گرفتن خودکار‪ ،‬ب ‌یصبرند و به خیال‬
‫خودشان‪ ،‬نوشتن با خودکار برایشان ل ّذ ‌تبخش است؛ ا ّما بعدها که رفتند‬
‫در فهرست بدخط‌ها و به اصطلاح‪ ،‬خ ّطشان خرچنگ قورباغه‌ای شد‪ ،‬تازه متو ّجه‬
‫می‌شوند که این هوس ب ّچگانه‪ ،‬کار دستشان داده است و مجبورند همه جا با‬

                              ‫نوشته‌هایشان بچرخند و آن را گزارش کنند!‬

                                                              ‫نوشتۀ دو‬

‫حرف از خودکار م ‌یزدیم؛ خودکار از شأن قلم کاست و دوات را نفی بلد کرد؛ ا ّما‬
‫این همة ماجرا نبود‪ .‬خودکار آفتی شد و به جان مداد افتاد‪ .‬با خودکار مرثةی مداد‬

                                       ‫نوشته شد‪ .‬مداد‪ ،‬یار دیرینة ما بود‪.‬‬
‫میان خودکار و مداد‪ ،‬تفاوت بسیار است‪ .‬مداد را نرمی بود‪ ،‬خودکار را درشتی‪.‬‬
‫مداد با سپیدی کاغذ الفت می گرفت؛ خودکار به پاکی کاغذ چیرگی م ‌یجوید‪.‬‬
‫آن را شرم و حیا برازنده بود و این را پرده دری در خور است‪ .‬مدا ِد سیاه‪ ،‬سیاهی‬
‫و سپیدی را در خود داشت‪ .‬خودکار سیاه را جز سیاهی نیست‪ .‬مداد اگر به خطا‬
‫م ‌یرفت‪ ،‬امکان محو خطا بود‪ .‬خودکار اگر بلغزد‪ ،‬لغزش به پایش نوشته است‪ .‬مداد‬

                 ‫خودنمایی نم ‌ینمود‪ .‬خودکار‪ ،‬خودنمایی م ‌یکند و م ‌یفریبد‪.‬‬

‫  اتاق آبی‬

                                                            ‫نوشتۀ سه‬

                                     ‫عالمی مشغول نوشتن با مداد بود‪.‬‬
                                        ‫کودکی پرسید‪ :‬چه م ‌ینویسی؟‬

‫عالملبخندیزدوگفت‪:‬مه ‌مترازنوشت ‌ههایم‪«،‬مدادی»استکهباآنم ‌ینویسم‪.‬‬
                         ‫م ‌یخواهم وقتی بزرگ شدی‪ ،‬مثل این مداد بشوی!‬

                       ‫کودک تع ّجب کرد! چون چیز خا ّصی در مداد ندید!‬
   ‫عالم گفت‪ :‬پنج خصلت در این مداد هست‪ .‬سعی کن آنها را به دست آوری‪.‬‬

                                                                              ‫‪30‬‬
   16   17   18   19   20   21   22   23   24   25   26