Page 2 - gheshm air2_Neat
P. 2
*
لا حول و لا قوه الا بالله
همینکه لشکربراو حمله میکرد ،او شمشیرمیکشید و به سویشان حمله میکرد .آنان
چونگله ای بی صاحب میگریختند .حسین برآنان یورش می برد و لشکرمقابل چون
ملخهاییکه پراکنده می شوند ،ازمقابل وی فرارمیکردند .او پس ازحمله به مقرخود باز
میگشت و پیوسته برزبانش ،ورد لا حول و لا قوه الا بالله بود
2