Page 26 - دین تشکیلاتی
P. 26

‫دین تشکیلاتی ‪ - 1‬ضرورت کار تشکیلاتی در جامعه دینی‬

‫حــالا نگوییــد ایــن کار را نجــف بایــد بکنــد‪ ،‬بــالا بایــد بکنــد‪ ،‬پاییــن‬
‫بایــد بکنــد‪ .‬همــه‏ مــان مســئولیم‪ .‬هم ‏همــان بایــد بــراى چنیــن هدفــى‬
‫همـکارى کنیـم‪ .‬کار را منظـم کنیـم! مناطـق را تقسـیم کنیـم‪ .‬احصـاء و آمار‬
‫دقیقـى از دهاتمـان‪ ،‬از اوضـاع شـهرها و مناطقمـان‪ ،‬از روحانیونـى کـه در آنجا‬

        ‫هسـتند‪ ،‬از ایـن کـه چقـدر پیـش یـا عقـب رفتـ ‏ه انـد‪ ،‬تهیـه کنیـم‪.‬‬

‫البتـه مـا حـالا انتظـار نداریـم کـه مؤسسـاتى شـکل بگیـرد‪ ،‬مدارسـى‬
‫بـه وجـود بیایـد‪ ،‬درمانگاههایـى بـه وجـود بیایـد‪ ،‬بیمارسـتانهایى بـه وجـود‬
‫بیایـد‪ ،‬و مـدارس حرفـ ‏هاى بـه وجـود بیایـد‪ .‬اگـر اینهـا هـم بشـود کـه چـه‬
‫بهتـر‪ ،‬امیـدوارم کـه بشـود؛ ولـى اولیـن قـدم‪ ،‬هماهنگـى در دعـوت اسـت‪ .‬و‬
‫مـا هنـوز ایـن هماهنگـى را در یـک شـهر و حتـى در یـک مجلـس نداریـم‪.‬‬
‫سـه تـا منبـرى بـالاى منبـر مـى‏رونـد‪ ،‬هـر کـدام یـک جـور حـرف مـ‏ى‬
‫زننـد‪ .‬یکـى از ایـن طـرف مـ‏ى رود‪ ،‬دیگـرى خـاف آن مـى‏رود‪ .‬اینهـا کـى‬

                                     ‫بایـد عـاج شـود آقـا؟ چـه وقـت؟‬

‫حـالا‪ ،‬اگـر چنیـن سـازما ‏ندهی اى بـه وجـود آمـد‪ ،‬اگـر چنیـن هماهنگی‬
‫اى درسـت شـد‪ ،‬اگـر چنیـن روش صحیحـى اتخـاذ شـد‪ ،‬آن وقـت کار مـا‬
‫خیلـى خـوب پیـش خواهـد رفـت‪ .‬بـراى ایـن کـه یـک کمـى هـم در آخـر‬
‫سـخنم‪ ،‬بـا حلـواى پسـین و ملـح اول‪ ،‬بـه قـول نظامـى‪ ،‬دهانتـان را شـیرین‬
‫کـرده باشـم‪ ،‬عـرض مـى‏کنـم کـه اگـر بـه‏طـور منظـم و سـازما ‏ن یافتـه‬

           ‫کار کنیـم‪ ،‬خیلـى زودتـر و بهتـر مـى‏توانیـم جلـو برویـم‪...‬‬

‫دین ما دین زندگى است‬

‫در آن ولایتـى کـه مـا هسـتیم گفتـه مـى‏شـود کـه بهتریـن شـیوه دعـوت‬              ‫‪26‬‬
   21   22   23   24   25   26   27   28   29   30