Page 7 - هدایت در فتنه سعید جلیلی
P. 7

‫غیـب‪ ،‬هست ‌یشناسـی‪ ،‬معرف ‌تشناسـی و انسا ‌نشناسـی مـا متفـاوت اسـت و‬
‫ایـن امتـداد م ‌ییابـد‪ ،‬نتیجـ ‌هاش ایـن اسـت کـه او م ‌یگویـد اصل ًا حقیقتـی‬
‫وجـود نـدارد و حقیقـت نسـبی اسـت و انـکار م ‌یکنـد و م ‌یگویـد حقیقـت‬

                   ‫منافـع مـن اسـت و هر جا شـکل بگیـرد‪ ،‬همان اسـت‪.‬‬

‫بـا همـه حر ‌فهایـی کـه در اندیشـه غـرب هسـت امـا حرف اسلام این‬
‫نیسـت و م ‌یگویـد اگـر مـن صحبـت از اندیشـه سیاسـی م ‌یکنـم‪ ،‬معتقـدم‬
‫کمـال تمـام هسـتی‪ ،‬انسـا ‌نها‪ ،‬جامعه‪ ،‬سیاسـت‪ ،‬حکومـت و‪ ...‬در این اسـت‬
‫کـه بـه آن حقیقـت نزدیک شـود و هر قـدر بـه آن حقیقت نزدی ‌کتر شـوید‪،‬‬

                                       ‫کمـال بیشـتری پیـدا کرد‌هاید‪.‬‬

‫ایـن دو نـگاه متفـاوت اسـت و امتـدادش در اینجـا پیـدا م ‌یشـود و ایـن‬
‫سـئوال پیـش م ‌یآیـد کـه اگـر بـه قـول آنهـا ‪ crisis‬و بحـران پیش آمـد‪ ،‬او‬
‫م ‌یگویـد مهـم ایـن اسـت کـه منافـع ما حفـظ شـود و تعادلـی را کـه به هم‬
‫خـورده اسـت‪ ،‬دو بـاره برگردانیـد و بـرای ایـن کار اگـر لازم شـد‪ ،‬بمب اتمی‬
‫هـم م ‌یاندازیـم‪ .‬م ‌یگویـد جنگـی پیـش آمـد و توانسـتم بـا یک بمـب اتمی‬
‫مشـکل را حل کنم و دیگر مشـکلی نداریم‪ .‬ن ‌هتنها آن مشـکل حل شـد‪ ،‬بلکه‬
‫بـرای ‪ ۷۰‬سـال بعـد هـم نظمـی را برقرار کردنـد که دیگر کسـی جرئت نکرد‬
‫آن را بـه هـم بزنـد‪ .‬امـروز اسـنادی را دیـدم که امریـکا سیاسـ ‌تگذاری کرده‬
‫بـود کـه اگـر قرار باشـد در جایی نظمی بـه هم بخورد‪ ،‬مثل هیروشـیما هدف‬
‫هسـت ‌های قـرار بگیـرد‪ .‬طبیعی اسـت وقتـی طرف ‪ ۵‬هـزار کلاهک هسـت ‌های‬
‫درسـت م ‌یکنـد برای گذاشـتن در موزه نیسـت و بـا همان نگاه خـودش این‬
‫همـه هزینـه م ‌یکند‪ .‬م ‌یگوید هـر وقت خواسـتید تعادل را حفـظ کنید باید‬

   ‫ایـن کار را هـم بکنیـد و حتـی اگـر میلیون ها انسـان را با بمب بکشـید‪.‬‬

                       ‫تفاوت بحران با فتنه چیست؟‬

‫نقطـه مقابـل ایـن اندیشـه م ‌یگویـد آنچه که اهمیـت دارد این اسـت که‬
‫امتـداد تمـام آن هسـتی در جامعـه و حتی فرد به سـمت «حقیقت» توسـعه‬

                                    ‫‌یابـد و اساسـاً کمال در این اسـت‪.‬‬

 ‫د ‌یماه ‪7 1394‬‬
   2   3   4   5   6   7   8   9   10   11   12