Page 6 - PowerPoint Presentation
P. 6

‫اون روز قو ٔرقوری خیلی به کارهای خودش فکر کرد‪ .‬روز بعد که از‬
‫خواب بیدار شد‪ ،‬باز صدای بازی دوستاش رو شنید‪ .‬آماده شد و‬

                        ‫پیش دوستاش رفت و به آنها سلام کرد‪.‬‬
‫قورقوری به دوستاش گفت‪ :‬من از همه شما معذرت میٔخوام که با‬
‫رفتار و اخلاق بدم شماها رو ناراحت کردم و بازی رو خراب کردم‪.‬‬
‫من متوجه اشتباهم شدم‪ .‬ازتون میٔخوام من رو ببخشید و باهام‬

                                                 ‫دوست باشید‪.‬‬

                                                                        ‫‪۴‬‬
   1   2   3   4   5   6   7   8   9