Page 144 - C903_0
P. 144
قناعت :خرسند بودن به مقداركم ،خشنود بودن ف
از آنچه كه روزي انسان است.
فام :رنگ ،پسوندي است براي رنگ ،سبز فام:
قنديل :مشعلي كه از سقف آويزان كنند؛ سبزرنگ
چراغآويز ،چراغدان
فراخنا :پهنا وگستردگي
قو ِس ُق َزح :رنگينكمان فرا َست :هوشمندي ،زيركي باطني
ک فراغ بال :آسایش خیال
فراغت :آسودگي
كج رفتار :كسي كه رفتاري نادرست دارد.
كمند :طناب ،بند ،رشت هاي ضخيم و بلند كه براي فرتوت :پير ،سالخورده
فرزانه :بسيار دانا ،دانشمند
به دام انداختن انسان يا حيوان به كار م يرود.
ُكنام :محل زندگي جانوران وحشي فروتن :افتاده ،متواضع
فروزان :تابان ،درخشان ،درخشنده
كنعان :نام قديم سرزمين فلسطين كه حضرت
يوسف (ع) اهل آنجا بود. فروغ :پرتو ،روشنايي
فقيه :دانا ،عالم مذهبي ،دانشمند ديني
ِکهانِ :ج ِکه ،کوچک و خرد ُفلان :اشاره به يك شخص و چيز نامعلوم و مبهم
گ ق
گذاشتن :نهادن ،رها كردن قائل :سخن گو ،گوينده ،كسي كه به خطاي
گرانمايه :باارزش ،گرامي خود اقرار ميكند.
گردون :آسمان ،فلك
گويش :سخن گفتن ،گفتار قافله :گروه مسافر ،كاروان ،همراهان ،همسفران
قانعُ :خرسند ،كسي كه از قسمت و بهرة خود
ل
راضي است.
لاف زدن :خودستاييكردن ،ا ّدعاي زياده از قحطي :خشك سالي ،نايابي
حد ،بيهودهگويي َقعر :گودي و ت ِه چاه ،عمق چيزي
ققنوس :پرندهاي افسانهاي كه گويند در
لطيف :نيكو ،پاكيزه آتشي كه خود برميافروزد ،ميسوزد و از درون
لوح :وسيلهاي شبيه تخته كه شاگردان در قديم خاكسترش دوباره نوزادي متولد ميشود .به
همين سبب اين پرنده را رمز جاودانگي و
روي آن م ينوشتند؛ لوحه
فداكاري ميدانند.
144