Page 5 - Iran_ A Country in the Fire of Crisis
P. 5

‫ایران چو اسیر است به الله‬
                      ‫در خون خودش غوط ‌هور و کشته ز الله‬

                           ‫این زمی ‌نها از عذابت سوخته‬

        ‫همه جا را سوزاندی به خاطر بستن آب باران به روی این ملت مظلوم‪➖.‬‬

                           ‫این زمی ‌نها از عذابت سوخته‬
                       ‫چش ‌مهای تشنگانت بر توانت دوخته‬

                         ‫خیر و شری که در این الهام است‬
                   ‫خوب آن دررفته و شرش بسانی از ِله است‬

 ‫می‌گوید اسماءالحسنی دارد‪ ،‬اسماءایذایی هم دارد‪ .‬اسماءالحسنای او را چه کسی دیده؟ مگر➖‬

                                   ‫آنهایی که دستشان در جیب خداست!‬

         ‫خون دل می‌خورم و نیست جوابی به سوالم که مرا خوش آید‬
              ‫همه آفات و بلّیات ببارد ز سما‪ ،‬بر همگان سنگ آید‬

                          ‫در این زندان غیبت ما اسیریم‬
                            ‫به جرم ب ‌ی گناهی ما ذلیلیم‬

                            ‫ما خدایان زمین را کشت ‌هایم‬
                          ‫دین و مذهب را ز دل بزدوده‌ایم‬

                            ‫فرآوردٔه این حیاتم چه بود؟‬
                          ‫نشستن چو برخاستن هیچ بود‬

                                          ‫بروجردی‪ ،‬کاشف توحید بدون مرز‬
                                                        ‫‪25-03-1404‬‬

                                                         ‫بازگشت به فهرست‬

‫‪5‬‬
   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10