Page 7 - Iran_ A Country in the Fire of Crisis
P. 7

‫این مملکت ما را بنگر کرب و بلا شد‬
                          ‫کوفته از قارعه و ظلم خدا شد‬

    ‫دیگر به کربلا نروید‪ ،‬به آنجا نروید‪ ،‬اینجا کربلا است! دنیا دارد به صورتی به ما نگاه➖‬

        ‫م ‌یکند که کشور در هاله‌ای از خراب ‌یها و آتش است‪ .‬ائمه هم هیچ کاری از دستشان‬
     ‫ساخته نیست‪ ،‬حیف وقتی که گذاشتی و به مشاهد مشرفه رفتی‪ ،‬آنها هیچ کاره هستند‪،‬‬
     ‫خدای ظالم همه کاره است و دست همه را هم بسته‪ ،‬خودشان برای خودشان نتوانستند‬

                                                 ‫کاری بکنند‪.‬‬

                       ‫ناله‌های این بشر‪ ،‬معکوسی است‬

  ‫یعنی عکس است‪ ،‬دعا می‌کنی «اَل ُتَع ِّذْبِنی»‪ ،‬روغن عذاب را زیاد م ‌یکند! «اَل َتْض ِرْبنی»‪➖،‬‬

                                          ‫چوب را شدیدتر می‌کند‪.‬‬

                       ‫نال ‌ههای این بشر‪ ،‬معکوسی است‬
                        ‫چون فغان آید تو را مقتولی است‬

                   ‫مغضوب خدا گشته این خلق کتک خورده‬
                        ‫بیچاره شده هر دم از جبر سراپرده‬

                            ‫درهای اجابت همه بسته‬
                    ‫از روی خوش لط ‌فمدارش همه خسته‬

     ‫اسمش «لطیف» است ولی مردم از او زده شدند و از او متنفر هستند‪ ،‬چون➖‬

                           ‫حرف‌هایش توخالی است وعد ‌ههایش الکی است‪.‬‬

                         ‫هر لحظه مرا داد ز بیداد گرفته‬
                      ‫کو آن همه ژستی که خدایت بگرفته‬

  ‫ژست توخالی! مردم را فریب داد؛ «بیایید زیر پرچم اسلام‪ُ ،‬تْف ِلُحوا‪ ،‬رستگار بشوید»‪ .‬آیا➖‬

      ‫رستگار این است؟ مردم زیر موشک و بمب باشند‪ ،‬این رستگار است؟! از سوی خدا هم‬
                                       ‫هیچ گونه کاری ساخته نباشد!‬

‫‪7‬‬
   2   3   4   5   6   7   8   9   10   11   12