Page 6 - Iran_ A Country in the Fire of Crisis
P. 6

‫فصل کشتار است هیهات از قضا‬
                       ‫دست تقدیر است افسوس از دعا‬

    ‫آن کسانی که روی شریعت مانور می‌دهند که فلانی مستجاب الدعوه است بیاید➖‬

    ‫جواب بدهد دیگر‪ ،‬بیاید دعا کند شر دشمن از کشور کنده بشود‪ ،‬چرا همه آنها مرده‌اند! نه‬
     ‫جرأت کردند نماز باران بخوانند تا سدها پر بشود و نه توانایی دارند جلوی حملات دشمن‬

               ‫را بگیرند‪ ،‬یابن الحسن هم که رفته یک گوش ‌های دور از بمب و موشک!‬

                           ‫رخ نما ای صالح اعمال ما‬
                          ‫پرده بردار از زمین و این هوا‬

  ‫به او م ‌یگویند «اباصالح»؛ پدر صلح و مصالح! کجا رفتی؟ اینجا در این کشور‪ ،‬شیعیان➖‬

       ‫هستند مگر تو امامشان نیستی؟ مسلمان هستند‪ ،‬مگر تو نسبت به آنها مسئولیت‬
     ‫نداری؟ انسان هستند! کجا رفت قدرتت؟ کجا رفت تبلیغات هزار و صد و خرد ‌های ساله‬

            ‫دین؟ خدا وقتی جنایت می‌کند امام چیست‪ ،‬پیغمبر کجاست‪ ،‬دعا چیست!؟‬

                         ‫کلید درب حاجتم به دست تو‬
                            ‫خرمن آتشم شده جزای تو‬

  ‫روز به روز بر آتش این جهنم افزوده م ‌یشود‪.‬جزا م ‌یکنی ما را‪ ،‬مجازات م ‌یکنی! «ِبَأِّي➖‬
                    ‫َذْنٍب » به کدام؟ آیا ما اختیار گناه داریم که مجازات م ‌یشویم؟!‬

‫‪6‬‬
   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10   11