Page 13 - دین تشکیلاتی
P. 13

‫دین تشکیلاتی ‪ - 1‬ضرورت کار تشکیلاتی در جامعه دینی‬

                        ‫هـم بـه وجـود آورده‏انـد کـه دیـر «کارگـرى» نـام دارد‪.‬‬

                                                    ‫فعالیتهاى تبلیغى مسیحیان‬
       ‫ایـن تشـکیلا ِت بسـیار مقتـدرِ کلیسـا‪ ،‬در اداره امـورِ مذهبـ ِى مـردم بـه‬
       ‫قـدرى دقیـق اسـت کـه اگـر در دهـى از دهـات تنهـا یـک خانـواده مسـیحى‬
       ‫حضـور داشـته باشـد‪ ،‬روز یکشـنبه کشـیش مخصوصـى بـه آنجـا مـى‏رود تـا‬
       ‫مراسـم اقامـه نمـاز را انجـام دهـد‪ .‬در لبنـان دهـى هسـت کـه مرکـز شـیعیان‬
       ‫اسـت و «جبـع» نـام دارد‪ .‬یـا بـه قـول خـود لبنانیهـا «جبـاع»‪ .‬همـان جایـى که‬
       ‫«جبعـى جبعـى» مـ‏ى خوانیـم‪ .‬ده مهمـى اسـت‪ .‬همه سـاکنان آن شـیعه هسـتند‬
       ‫و منطقـه پیرامـون آن هـم شـیعه‏نشـین اسـت‪ .‬در ایـن ده یـک خانـواده‪ ،‬تنهـا‬
       ‫یـک خانـواده مسـیحى وجــود دارد‪ .‬نـه اینکـه بخواهــم مبالغـه کنــم‪ .‬تنهـا‬
       ‫یـک خانـواده‪ ،‬شـامل پـدر و مـادر و دو سـه تـا بچـه‪ ،‬مسـیحى هسـتند‪ .‬ایـن‬
       ‫ده کلیسـایى دارد‪ .‬آقـاى کشـیش روزهـاى یکشـنبه مـى‏آیـد‪ ،‬در کلیسـا اقامـه‬
       ‫نمـاز مـى‏کنـد و بازمـى‏گـردد‪ .‬ده دیگـرى هسـت بـه نـام «روم»‪ ،‬کـه نصـف‬
       ‫جمعیّـ ِت آن مسـیحى اسـت‪ ،‬و نصـف دیگـر آن شـیعه‪ .‬البتـه آن نیمـه‏اى کـه‬
       ‫مسـیحى اسـت‪ ،‬جمعیـت چندانـى نـدارد‪ .‬یعنـى سـکنه آن چنـد نفـرى بیشـتر‬
       ‫نیسـتند‪ .‬شـاید مجموعـا بـه هشـتاد نفـر نرسـند‪ .‬ایـن ده یـک مدرسـه دارد‪.‬‬
       ‫روزهـاى یکشـنبه کشیشـى بـراى تعلیـم امـور دینـى محصلیـن بـه ده روم‬
       ‫مـى‏آیـد‪ ،‬درس خـود را مـ‏ى دهـد‪ ،‬و بازمـى‏گـردد‪ .‬یعنـى شـما در تمـام‬
       ‫نقـاط دنیـا‪ ،‬یـک مسـیحى کـه کلیسـا از او غافـل شـده باشـد و بـه او نرسـد‪،‬‬
       ‫و روز یکشـنبه امـکان نمـاز را برایـش فراهـم نکنـد‪ ،‬اصـا نمـ‏ى یابیـد! حـالا‬

‫شـما تمـام کاتولیکهـاى دنیـا را تصـور بکنیـد کـه بالـغ بـر ‪ 500‬میلیـون نفـر ‪13‬‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18