Page 14 - دین تشکیلاتی
P. 14

‫دین تشکیلاتی ‪ - 1‬ضرورت کار تشکیلاتی در جامعه دینی‬
‫هسـتند‪ .‬اینکـه ایـن ‪ 500‬میلیـون نفـر را اینهـا چطـور بایـد کنتـرل بکننـد‪،‬‬

                                                        ‫خـدا مـ‏ى دانـد!‬

‫خـوب‪ ،‬در مقابـل اینهـا مـا هسـتیم‪ ،‬کـه در وسـط افتـاده‏ایـم و شـده‏ایـم‬
‫مثـ ِل گوشـت قربانـى! دهاتـى داریـم کـه مسـیحیها در آن تبلیـغ مـى‏کننـد؛‬
‫دهاتـى داریـم کـه سـنّیها در آن تبلیـغ مـى‏کننـد؛ دهاتـى داریـم کـه بهایـی‬

                     ‫هـا در آن تبلیـغ مـى‏کننـد؛ و همی ‏نطـور إلـى آخـر!‬

‫خـوب‪ ،‬ایـن وضـع کلیسـاهاى مسـیحى اسـت‪ .‬البتـه غالبـا مدارسـى هـم‬
‫وجـود دارنـد کـه تابـع کلیسـاها هسـتند‪ .‬اینهـا نظیـر همـان ملاهـاى قدیـم ما‬
‫هسـتند‪ ،‬کـه در هـر دهـى بـه صـورت مدرسـه تأسـیس شـد‏ه انـد‪ .‬کشیشـها‬

                         ‫ایـن مـدارس را اداره و در آن تدریـس مـ‏ى کننـد‪.‬‬

                                                  ‫سازمان وسیع دیرها‬          ‫‪14‬‬
‫قسـمت دوم‪ ،‬کـه بسـیار عجیـب اسـت‪ ،‬مسـئله دیرهاسـت‪ .‬یسـوعی هـا‬
‫را بـراى شـما مثـال مـى‏زنـم‪ .‬ایـن یسـوعیها اول در اثـر کوتاهـی هایـى کـه‬
‫کلیسـا طـى قـرون وسـطى نسـبت بـه امـور دینـى و مذهبـى و علمـى کـرد‪،‬‬
‫شـکل گرفتنـد‪« .‬لوتِـر»ى آمـد‪ ،‬پروتسـتانها آمدنـد‪ ،‬و از کاتولیکهـا منفصـل‬
‫شـدند‪ .‬جوانانـى بودنـد کـه بـه نـام «یسـوعى» متشـکل شـدند و یـک سلسـله‬
‫کارهایـى شـروع کردنـد‪ .‬آمدنـد و دیدنـد کـه روحانیـت از مـردم دور شـده‪،‬‬
‫بــه صــورت اشــرافى درآمــده‪ ،‬بــه صنــف معینــى بــدل گشــته و از مــردم‬
‫فاصلـه گرفتـه اسـت‪ .‬ایشـان بـراى این‏کـه بـا مـردم نزدیـک شـوند‪ ،‬آمدنـد و‬
‫مؤسسـاتى درسـت کردنـد کـه در حقیقـت صبغـه فرهنگـى داشـت‪ .‬دانشـگاه‬
‫تأسـیس کردنـد‪ ،‬مدرسـه درسـت کردنـد و کشیشـهایى تربیـت کردنـد کـه‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18   19