Page 32 - الملاحم و الفتن یا فتنه و آشوبهاى آخر الزمان
P. 32
| P a g e 31
طاووس ميگويد :من دوست دارم که نميرم تا زمان مهدى عليه السلام را درک کنم( ،زيرا) آن حضرت
بجزاى نيکوکاران ميافزايد وگنهکاران ثواب داده ميشوند.
باب 151
عباس ميگويد :در زمان مهدى عليه السلام صغير آرزو ميکند که کبير باشد وکبير تمنا دارد که صغير
باشد.
باب 152
ابو سعيد خدرى از حضرت محمد بن عبد الله صلى الله عليه وآله روايت کرده که فرمود :امت من در
زمان مهدى عليه السلام متنعم بنعمتهائى ميشوند که هرگز آنطور نعمتى بان ها داده نشده ،باران را بر آنها
مى ريزد وزمين چيزى از گياهان را وا نميگذار دمگر اينکه آن را اخراج ميکند مال ارزشى ندارد ،مرد
بلند ميشود وميگويد :يا مهدى بمن عطا فرما حضرت ميگويد :بگير.
باب 153
سليمان بن عيسى گويد :بمن چنين رسيده که تابوت سکينه از بحيره طبريه بدست مهدى عليه السلام ظاهر
ميشود تا اينکه آن را مياورند ر بيت المقدس ودر خدمت آن حضرت ميگذارند ،موقعى که يهود بان تابوت
نظر ميکنند همه اسلام اختيار مينمايند جز عده قليلى از آن ها بعد از آن مهدى عليه السلام ميميرد.
باب 154
ابو محمد ميگويد :مردى از اهل مغرب گفت :وقتيکه مهدى عليه السلام خروج کند خدا غنا وبى نيازى را
بنحوى در دل مردم قرار ميدهد که مهدى عليه السلام ميگويد :چه کسى طالب مال است؟ جز يکنفر که
ميگويد :من (طالب مالم) کسى نزد آن حضرت نميايد ،پس آن مرد عرض ميکند مال قليلى بمن عطا کن
وآن حضرت عطا ميکند وآنمرد مال را بدوش خود حمل مينمايد تا وقتى که ميايد نزد دورترين مردم،
ميگويد :صلاح نميدانم که از اينجا بگذرم ،پس برميگردد ومال را بان حضرت رد ميکند وميگويد :مال
خود را بگير که من احتياجى بان ندارم.
باب 155
محمد بن حنفيه از پدر بزرگوارش على بن ابيطالب عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه وآله روايت
کرده که فرمود :خدا (کار) مهدى عليه السلام را در يک شب اصلاح مينمايد .قسم نمى دانم که خزينه ها
واسلحه ومال کعبه را وا گذارم يا آنها را د
باب 156