Page 19 - final 27-03
P. 19
هنر معاصر فتح الله نيازي
natamam58@yahoo.com
زيرکي و در واقع به معني آن درجه از کمال آدمي است هنر معاصر ( [ )honar mo’āserتررجم از انﮕﻠ
که هشياري و فراست و فضل و دانش را در بر دارد ،نيتز ]Contemporary Art
تعريف شده است. هنر معاصر به معناي هنر امروزي است که بتوستيتلتهي
هنرمنداني که در دورهي ما زندگي ميکنند توليد شتده
کلمهي معاصر[ /moaser/مُ صﹺ] [ع ( ].اﹺفا ).درلغتت
به معناي کسي که با ديگري در يتک عصتر و زمتان است.
زندگي ميکند؛ هم دوره ،هم زمان تعريف شتده استت.
(معين .)6۲31 ،معاصر([ )mo’aserاز قرون وستطتي اصطلاح هنر معاصر از دو کلمه هنر و معاصر تشتکتيتل
لاتين [ ]contemporariesمتشکل از لاتين conبه شده است .واژه »هنر« در زبانهاي اروپايي به يتونتانتي
معناي با همديگتر( )-conو temporariusکته از »تِ ْخ ِنه«) )techneبه لاتين »آرتوس« و »آرتتيتس«
tempusبه معناي زمان ،بخشي از زمان ()temporal ) )artisو »آرس« ) ،)arsبه فرانسه »آر« ) )arو بته
در سال 611۲م به معناي ر دادن ،واقع شدن ،در يک انگليسي »آرت« ) )artو بته آلتمتانتي »کتونستت «
زمان وجود داشتن ،به يک دوره و سال تعلتق داشتتتن ) )kunsگفته ميشود که از ريشهي هندي و اروپتايتي
نشات گرفته است که به صورت اختصاصي اصطلاح هنر arبه معناي ساختن و به همپيوستن و درست کتردن
معاصتر از ستال 62۲3م .شتکتل گترفتتته استت. آمده است .اصل و ريشهي هنر در زبتان فتارستي بته
واژهي»معاصر« در دو معني تعريف ميشود؛ در تعريتف سانسکتريتت بتاز متيگتردد و بتا لتفت »ستونتر
متداول ،بر آنچه دلالت ميکند »که به دورهي ما ارجاع «))sunarو»سونره«(sunara) ،که در اوستتتايتي و
داده ميشود« ،بتدون ارزش ديتگتري ،متگتر بتراي پهلوي به صورت هونر ))hunarو هونره ) )hunaraسو
موجوديت در جهان معاصتر ،از روي ايتن تتعتريتف، = هو به فارسي نيک و خوب ،نر و نره بته فتارستي بته
جهانيست که در آن زندگي ميکنيم ،البته با اهميتتتي معناي مردي و زني) به معناي نيکمردي و نتيتکزنتي،
بحث انگيز که مشخص کردن فرقي را نه صرفا زماني که همريشه است .در زبان فارسي قديم نيز »چهار هنران«
همچنين فرمي و ماهيتتي در نتظتر دارد ،از ستوي به معناي فضايل چهارگانه شجاعت ،عدالتت ،عتفتت و
ديگر»معاصر« ابراز ايدهي قدرت نفوذ و تناسب ختاص حکمت( به معناي فرزانگي) آمده است( .هتاشتم نتژاد،
در تقابل با آنچه پيش پا افتاده(مبتذل) يا بدتر ،قديمتي "درآمدي بر .) 161،کلمته ي هتنتر honarپﮬ.
( hunarاﹺ ).در لغت ،به معناي شناستايتي هتمتهي
است( .مولن،ريموند،هنر معاصر)3، قوانين عملي مربوط به شغل و فني ،معرفت امري تتوام
با ظرافت و ريزهکاري( ،معين )6832،و علم و معرفت و
دانش و فضل و فضيلت و کمال ،کتيتاستت ،فتراستت،
بوم
14