Page 20 - رفیق خوشبخت ما 2-1
P. 20

‫رفیق خوشبخت ما 	‬                            ‫سخنرانی که جرقۀ حا ‌جقاسم را زد‬
                  ‫ازسـاملشه‪۵‬د‪ ۵‬آ‪۳‬مـ‪،۱‬دهروبـحوـادنـ ِکیرپمارشنوبرـراو حیـرتابرلتـیغی‪.‬بهس اخسـنرامن«‌یرهاضـیا کشامدیرا دب»ل‬
                  ‫مـردم ولـولـ ‌ه انـداخـتـه و شـور انقلابی ایـجـاد کـرده بـود‪ .‬یکی از‬
                  ‫پامنبر ‌یهایش جوانی بود به نام قاسم که بعدها شد فرمانده‬
                  ‫سپاه قدس‪ .‬حاج‌قاسم می‌گفت‪« :‬مبارزات انقلابی من از زمانی‬
                  ‫آغاز شد که سخنران ‌یهای شهید کامیاب را در کرمان شنیدم و از‬

                                             ‫طریق ایشان وارد مبارزات شدم‪».‬‬

                  ‫شهید سردار سلیمانی‬

                                         ‫تشکیل گردان وسط عروسی‬

‫‪19‬‬                ‫هم‌رزمان کنار هم‬  ‫نیروهایش‪ ،‬با چند تن از‬  ‫نششبستعهر بووسدِنیدی‪.‬کعلی ایز‬
                  ‫و پیشنهاد تشکیل‬   ‫نجیب نشست کنارشان‬
                  ‫گــردان ‪ ۴۰۸‬را بـه حاجی داد‪ .‬حا ‌جقاسم پذیرفت‪ .‬همان جا‬
                  ‫هم گردان تشکیل شد و نیروهایش هم مشخص شدند‪ .‬فرقی‬
                  ‫نمی‌کرد کجا باشد‪ ،‬وسط عروسی هم گردان می‌چید‪.‬‬

                  ‫امان فلاح‪ ،‬همرزم شهید‬
   15   16   17   18   19   20   21   22   23   24   25