Page 21 - رفیق خوشبخت ما 2-1
P. 21

‫آستین کوتاه!‬    ‫رفیق خوشبخت ما 	‬
‫بار اول که خواست بیاید سپاه‪ ،‬سال ‪ ،۱۳۵۸‬یعنی یک سال بعد از‬
‫انقلاب‪ ،‬س ِر قیافه و تیپش رد شد‪ :‬هیکل ورزشکاری داشت و لباس‬  ‫‪20‬‬
‫آستین کوتاه سفید و چسبانی به تن م ‌یکرد و بازوهایش بیرون‬
‫م ‌یافتاد‪ .‬موهای وزوزی و کمربند پهنش هم تکمیل‌کنندۀ‬

                                               ‫ماجرا بود‪.‬‬

‫شهید سردار سلیمانی‬

                           ‫شست‌وشوی سرویس بهداشتی‬
‫روضـه که تمام شد‪ ،‬غیبش زد‪ .‬خیلی گشتیم تا متوجه شدیم‬
‫رفته است سراغ شستن سروی ‌سهای بهداشتی‪ .‬نگذاشت کسی‬
‫کمکش کند‪ .‬می‌گفت‪« :‬افتخارم این است خادم روضۀ حضرت‬

                                         ‫زهرا؟عها؟ باشم‪».‬‬
   16   17   18   19   20   21   22   23   24   25   26