Page 38 - رفیق خوشبخت ما 2-1
P. 38

‫رفیق خوشبخت ما 	‬                                        ‫یک بلوک تا شهادت‬
                  ‫روزی با حاج‌قاسم به منطقه رفتیم‪ ،‬سـردار لب بالکن دوربین‬
‫‪37‬‬                ‫گذاشته و در حال شناسایی منطقه بود‪ . ...‬یک بلوک سیمانی‬
                  ‫دیدم که پایین افتاده بود‪ .‬رفتم و بلوک را آوردم و آن را جلوی‬
                  ‫حا ‌جقاسم گذاشتم و با خودم فکر کردم اگر ت ‌کتیرانداز تیری‬
                  ‫زد‪ ،‬به حاجی نخورد‪ .‬تا بلوک را گذاشتم‪ ،‬تیری به بلوک خورد و‬

                            ‫تکه‌تکه شد‪.‬خوشبختانه برای حاجی اتفاقی نیفتاد‪.‬‬

                  ‫شهید حسین پورجعفری‬

                                                            ‫دکمۀ کت قاجار‬
                  ‫بعضی وق ‌تها به شهدا توجه م ‌یکنیم؛ ولی به خانوادۀ شهدا کمتر‬
                  ‫توجهم ‌یکنیم‪.‬امروزدر جامعۀمااگریکدکمهاز کتیکحاکم‬
                  ‫قاجار پیدا کنند‪ ،‬م ‌یگویند این دکمۀ کت ناصرالدین شاه است‪.‬‬

                        ‫همه م ‌یروند بخرندش تا در ویترین خودشان داشته باشند‪.‬‬
                  ‫این پدر شهید اسـت‪ ،‬این مـادر شهید اسـت‪ ،‬این فرزند شهید‬
                  ‫است‪ ،‬سلول‌های بدن آن شهید در وجود این‌هاست‪ ،‬این‌ها را‬

                                       ‫باید دریابیم‪ ،‬به این‌ها باید توجه کنیم‪.‬‬

                  ‫شهید سردار سلیمانی‬
   33   34   35   36   37   38   39   40   41   42   43