Page 58 - رفیق خوشبخت ما 2-1
P. 58
رفیق خوشبخت ما حساسیت وسط جنگ شهری
وقتی جنگ به قسمت شهری کشیده شد ،برخی ب هناچار وارد
57 منازل مردم شدند .ایستاد به سخنرانی برای نیروها« :اگر به شهر
شما حمله شـود ،دوسـت داریـد وارد خانهتان شوند؟ خیلی باید
مراقبت کنید از ح قالناس .حتی اگر وسیل های ب هاشتباه جاب هجا
شده ،بگذارید سر جایش .خدا از شما امتحان میگیرد ،از امتحان
سربلند بیرون بیایید».
دیدار پدر و دختر در منزل شهید
چهار ماه از شهادت پدرم در منا م یگذشت .خانوادۀ شهید مغنیه
ب ههمراه دختر حا جقاسم آمدند منزلمان بـرای عـرض تسلیت.
چـون از لبنان بـا آ نهـا آشنا بـودیـم و خیلی وقـت بـود همدیگر
را ندیده بـودیـم ،دلتنگ بـودیـم .یکدفعه دیدیم زنـگ در را
م یزنند .تعجب کردیم ،قرار نبود مهمان داشته باشیم .رفتم در
اریا بساتزادکهرانددم.و بکاامتل ًعاجغیربمنوتبهظرهت ودینادگمهاحنایجقباوسدمو اسلیصل ًماانانتی پظاشرتشدررا
نداشتیم .خیلی خوشحال بودیم .از نوع واکنش دختر سردار هم
متوجه شدیم چهار ماه است که پدر را ندیده و بعد از چند ماه
همدیگر را دیدند.
زهرا رکنآبادی ،دختر شهید رک نآبادی