Page 84 - رفیق خوشبخت ما 2-1
P. 84
آخرین دیدار حاج قاسم با سیدحسن نصرالله
حاجی از بیروت به دمشق برگشت .شخص همراهش م یگفت
که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیـدار کـرد و خداحافظی
کردند.حاجیاعلامکردامشبعازمعراقاستوهماهنگ یهایی
خوب گفت« :حاجی اوضاع عراق شد .یکی سکوت اننیجسامت،شفوعدل ً.ا
شهید بالبخند گفت« :م یترسید حا جقاسم نروید!
بشوم!» باب صحبت باز شد و هرکس حرفی زد« :شهادت که
افتخار است ،رفتن شما برای ما فاجعه است! حاجی هنوز با شما
خیلی کار داریـم ».اما حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد.
خیلی آرام و شمرد هشمرده گفت« :میوه وقتی م یرسد ،باغبان
باید بچیندش .میوۀ رسیده اگـر روی درخـت بماند ،پوسیده
میشود و خودش م یافتد!» بعد نگاهش را بین افراد چرخاند و
با انگشت به بعض یها اشاره کرد« :اینهم رسید ه است ،ای نهم
رفیق خوشبخت ما رسیده است». ...
83