Page 20 - Iran_ A Country in the Fire of Crisis
P. 20
العجل گفتی ولی هیهات از هر یک فرج
مانده در غیبت شد و انفاس اندر آن فلج
َاقوٰی تو کنی ولی به خشمت
روزی ندهی به جز بدائت
اندر دل ما حوائجی است
زادست به آن صنایعی است
لولاک بگفتی و بدادی زورت
بر آنچه برفت های ندادی نورت
کشمکشهای بشر بس دیدن یست
چون عواقب را تو بینی وحشتیست
بر لب هر سد که بینی یک مَلک رٔویت شود
مانع باران و هر خیری که خواهی او شود
از بس که بخواندم من بیچاره دعایی
زیرم علفی سبز شد و باز نشد باب اجابی
بروجردی ،کاشف توحید بدون مرز
04-4-1404
بازگشت به فهرست 20

