Page 5 - الملاحم و الفتن یا فتنه و آشوبهاى آخر الزمان
P. 5
|Page4
باب 13
نعيم بن حماد ذکر کرده که :زمانى ميايد که در فتنه هاى آن انسان تمناى مرگ ميکند ونزد قبر مي آيد
وخود را مثل چهار پا بقبر ميمالد وميگويد :ايکاش من بجاى تو بودم.
باب 14
سفيان ميگويد :آمدم خدمت حسن بن على عليهما السلام بعد از آنکه از کوفه بمدينه مراجعت کرده بود
بحضرت عرض کردم :اى ذليل کننده مؤمنين( ،چرا با معاويه صلح کردى) يکى از استدلالهائى که از
آنحضرت در جواب من فرمود اين بود که فرمود :شنيدم على عليه السلام از قول رسول خدا صلى الله
عليه وآله مى فرمود :چند شب وروزى نميگذردکه اين امت بدور مردى اجتماع ميکنند که دهانه روده
مستقيم مقعد وگلويش گشاد است ميخورد ولى سير نميشود آن معاويه خواهد بود ،پس من دانستم که امر
خدا واقع شدنى است( ،لذا) ترسيدم که بين من واو خونهائى ريخته شود ،بخدا قسم من خوشحال نيستم که
خدا را در صورتى ملاقات کنم که خون مسلمانى بنا حق ريخته شود.
ابو نعيم حديث اجتماع امت را بدور معاويه از رسول خدا صلى الله عليه وآله به طريق روايت کرده است.
اگر کسى اشکال کند وبگويد :على عليه السلام هم مثل امام حسن عليه السلام ميدانستکه بالاخره مردم دور
معاويه را خواهند گرفت پس براى چه آنحضرت با معاويه (لع) جنگ کرد وآن همه خونها در بين آنها
ريخته شد؟ .جواب ،چند وجه است ،اول :اينکه مولاى ما على عليه السلام مامور بود که با سه دسته جنگ
کند -1 :ناکثين که طلحه وزبير وعائشه باشند -2قاسطين که معاويه باشد -3مارقين که اهل نهروان
باشند ،پس آن حضرت ماموريت خود را انجام داد .دوم :وقتى که مولاى ما على عليه السلام خبر داد که
سلطنت بمعاويه وبنى اميه خواهد رسيد از آنحضرت پرسيده شد ،پس چرا شما با معاويه جنگ ميکنى در
صورتيکه ميدانى سلطنت باو منتهى ميشود؟ فرمود :من عذرى دارم که پيش خداى عز وجل موجه است،
وباقى اين حديث بعد از اين خواهد آمد .سوم :اينکه على عليه السلام ميدانست که اگر با معاويه نجنگند امر
بر مردم در باره اعمالى که از معاويه وبنى اميه سر ميزد مشتبه ميشد واکثر مردم گمان ميکردند که على
نسبت بخلافت معاويه راضى بوده است.
چهارم :اينکه حسن بن على عليهما السلام (بصلح) راضى بود ودر اين باره رواياتى از طريق (شايد
منظور اهل تسنن باشد) وارد شده که ما آنها را در اينجا وارد ميکنيم :از آن جمله در کتاب (نعيم بن حماد)
که مورد قبول آنها است از هشيم از يونس از امام حسن عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه وآله
روايت کرده که فرمود :اين فرزند من حسن بن على عليه السلام بزرگوار است وخدا کار دو دسته بزرگ
از مسلمين را بدست او اصلاح ميکند.
واز جمله علل صلح امام حسن عليه السلام با معاويه حديثى است که رسول خدا صلى الله عليه وآله از
طرف خدا فرموده است چنانکه حضرت نبوى فرموده( :کار را) خدا اصلاح ميکند پس وقتى که خداى
تعالى بدست امام حسن عليه السلام کار را اصلاح کند آنحضرت احتياجى بصلح نداشته است (بلکه از
جانب خدا مأمور بصلح بوده است).