Page 6 - الملاحم و الفتن یا فتنه و آشوبهاى آخر الزمان
P. 6
|Page5
باب 15
ابن عباس ميگويد :موقعى که على عليه السلام را شهيد کردند ومردم با امام حسن عليه السلام بيعت کردند
زياد بمن گفت :آيا ميخواهى که امر (خلافت براى امام حسن عليه السلام) استقامت پيدا کند؟ گفتم :آرى
گفت :پس سه نفر از اصحاب او را بقتل برسان گفتم مگر آنها نماز صبح نميخوانند؟ گفت :چرا ،گفتم :نه
بخدا قسم اين کار راهى ندارد.
باب 16
ابو هريره ميگويد :رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود :موقعى که من نزد حوض (کوثر) باشم مردانى
بلند ميشوند که آنها مرا ميشناسند ومن هم آنها را مى شناسم آنگاه آنها را از نزد من ميبرند ومن ميگويم :يا
رب ،اصحاب مرا کجا مى برند؟ پس گوينده اى بمن ميگويد :تو نميدانى که اينها بعد از تو چه عملى انجام
داده اند.
باب 17
عائشه ميگويد :رسول خدا صلى الله عليه وآله بزنان خود فرمود :کدام يک از شماها آن زنى است که
سگهاى (حوئب) باو حمله خواهد کرد وقتى که گذر عائشه به حوئب افتاد وسگها صدا کردند پرسيد اينجا
کجا است؟ گفتند اينجا حوئب است ،گفت :چاره اى نيست مگر اينکه برگردم ،به عائشه گفتند :يا ام
المؤمنين تو بين مردم را اصلاح ميکنى .معمر بن طاووس از پدرش از رسول خدا صلى الله عليه وآله
روايت کرده که بزنان خود فرمود :کدام يک از شماها است که سگهاى آب کذا وکذا باو حمله وصدا کنند؟
اى حميرا اى عائشه تو از اين عمل پرهيز کن.
باب 18
قيس بن جابر صيدانى از رسول خدا صلى الله عليه وآله روايت کرده که فرمود :بعد ازمن خلفائى خواهد
بود وبعد از خلفا امرائى خواهد بود وبعد از امرا ملوکى بوجود ميايد وبعد از ملوک جبابره ومتکبرينى پيدا
ميشوند وبعد از جبابره مردى از اهل بيت من خواهد آمد که زمين را پر از عدل خواهد کرد وبعد از آن
حضرت ،قحطانى ميايد ،قسم بانخدائى که مرا بحق مبعوث کرده غير او کسى نيست.
باب 19
صباح ميگويد :بعد از خلافت حمار بنى اميه خلافتى نيست تا اينکه مهدى عليه السلام خروج کند.
باب 21
ارطاه ميگويد :امير الغضب گفت :از اين زن ومرد متکبر نيست ولى آنها صوتى ميشوندکه آنرا نه انس
گفته ونه جن ،باسم فلانى بيعت کردند ،که از اين زن ومرد متکبر نيست ولکن خليفه يمانى است .وليد