Page 71 - الملاحم و الفتن یا فتنه و آشوبهاى آخر الزمان
P. 71

‫‪| P a g e 71‬‬

 ‫حذيفه بن يمان از رسول خدا صلى الله عليه وآله روايت کرده که فرمود‪ :‬وقتى که سنه سيصد وپنجاه تمام‬
    ‫شد منادى از آسمان ندا ميکند‪ :‬ايها الناس خداى تعالى مدت سلطنت ستمکاران ومنافقين وتابعين آنها را‬
    ‫قطع کرد وبهترين امت محمد صلى الله عليه وآله را ولى شما قرار داد خود را در مکه باو ملحق کنيد‪،‬‬

 ‫زيرا که او مهدى است ونامش احمد بن عبد الله است‪ ،‬عمران بن حصين گفت‪ :‬يا رسول الله صلى الله عليه‬
    ‫و آله اوصاف واحوال آن مرد را براى ما بيان کن فرمود‪ :‬آن حضرت مردى از فرزندان من است که‬
   ‫چون مردان بنى اسرائيل خواهد بود‪ .‬در موقع فعاليت وابتلا امت من خروج ميکند‪ ،‬عربى رنگ وچهل‬

‫ساله است‪ ،‬صورتش مثل ستاره درخشنده است زمين را پر از عدل و داد ميکند آنطور که پر از ظلم وستم‬
‫شده باشد‪ ،‬مدت بيست سال سلطنت خواهد کرد در صورتيکه صاحب کليه شهرهاى کفر قسطنطنيه وروميه‬
 ‫خواهد بود‪ ،‬مردان صالح ونيکوکار وافراد متفرقه شام بانحضرت ملحق ميشوند‪ ،‬دلهاى آنها مثل پاره هاى‬
‫آهن است‪ ،‬در شب خائف ودر روز چون شيرند‪ .‬واهل يمن ميايند وبا آن حضرت در بين رکن ومقام بيعت‬

     ‫ميکنند آنگاه از مکه بقصد شام خارج ميشود‪ ،‬واهل آسمان وزمين وعرفان هوا وماهيهاى دريا بوسيله‬
      ‫آنحضرت خوشحال خواهند شد‪ .‬فصل سيد بن طاووس گويد‪ :‬اينکه در باب هفتادم گفته شده منادى از‬
     ‫آسمان ندا ميکند ما آنرا نيافتيم واينکه گفته شده اسم او احمد بن عبد الله است بر خلاف روايات محقق‬
 ‫ومعتبره شيعه است‪ ،‬جا دارد که اين جمله هاى مذکوره را تاويل نمود ولى چون نبايد در روايات تصرف‬

                                                                       ‫کرد ما عين روايات را نگاشتيم‪.‬‬

                                                                                              ‫باب ‪71‬‬

      ‫تميم دارى گويد‪ :‬برسول خدا صلى الله عليه وآله گفتم‪ :‬من بيکى از شهرهاى عجم عبورکردم که آنرا‬
 ‫انطاکيه ميگفتند ومن شهرى از آن بزرگتر نديده ام‪ ،‬هيچ ابرى از آن شهر عبور نميکرد مگر اينکه مدتى‬
 ‫بالاى آن مکث ميکرد‪ .‬پيغمبر خدا صلى الله عليه وآله فرمود‪ :‬در غار ثور که در کوه آن شهر است ريزه‬
‫هائى از الواح (يعنى کتابها) وعصاى موسى عليه السلام وريزه هاى از تابوت آنحضرت موجود است هيچ‬
 ‫ابر شرقى وغربى وکوفى وقبله اى بان عبور نميکند مگر اينکه دوست دارد از برکت آن برخوردار شود‬

   ‫وچند شب وروزى نميگذرد که مردى از اهل بيت من که نام او نام من ونام پدرش نام پدر من وخلق او‬
  ‫چون خلق منست در آن شهر ميايد وزمين را پر از عدل وداد ميکند آنطور که پر از ظلم شده باشد‪( .‬اين‬

                                                           ‫روايت بر خلاف عقيده شيعه است‪ .‬مترجم)‪.‬‬

                                                                                             ‫باب ‪72‬‬

   ‫سدى در تفسير آيه (لهم فى الدنيا خزى) ميگويد‪ :‬اما رسوائى دشمنان دين در دنيا موقعى است که مهدى‬
                       ‫عليه السلام در قسطنطنيه قيام کند وآنها را بکشد اين خود براى آنها رسوايى است‪.‬‬

                                                                                             ‫باب ‪73‬‬
   66   67   68   69   70   71   72   73   74   75   76