Page 10 - electronic_winter
P. 10

‫پا به پای تو‬
                                                                                  ‫تا تجرد تا رها رفتم‬
                                                         ‫غرفه های خاطرم پُر چشمک نور و نوازشها‬
                                  ‫موجساران زیر پایم رامتر پُل بود‬
                                                                              ‫ُشکرها بود و شکایت ها‬
                                                                                ‫رازها بود و تأمل بود‬
                                                                                 ‫با همه سنگینی بودن‬
                                                                                 ‫و سبکبالی بخشودن‬
                                                             ‫تا ترازویی که یکسان بود در آفاق عدل او‬
                                                                             ‫عزت و عزل و عزا رفتم‬
                                                                           ‫چند و چونها در دلم ُمردند‬
                                                                              ‫که به سوی بی چرا رفتم‬
                                                                              ‫ُشکر پُر اَشکم نثارت باد‬
                                                               ‫خانه ات آباد‪ ،‬ای ویرانی سبز عزیز من‬
                                                            ‫ای َزبَر َجدگون نگین خاتمت بازیچۀ هر باد‬
                                                                               ‫تا کجا بردی مرا دیشب‬
                                                                               ‫با تو دیشب تا کجا رفتم‬

                 ‫من از نهایت شب حرف میزنم‬
                      ‫من از نهایت تاریکی‬

                  ‫و از نهایت شب حرف میزنم‬
     ‫اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور‬

                     ‫و یک دریچه که از آن‬

‫‪10‬‬
   5   6   7   8   9   10   11   12   13   14   15