Page 43 - الملاحم و الفتن یا فتنه و آشوبهاى آخر الزمان
P. 43

‫‪| P a g e 42‬‬

‫ابن عمر ميگويد‪ :‬نزديک است که بنى قنطورا ابن کنکر (ملت ترک يا سودان) خروج کنندو اهل خراسان‬
  ‫را بسرعت برانند تا اينکه مالهاى سوارى خود را نهر ابله وارد ميکنند وميفرستند نزد اهل بصره که‪ :‬يا‬
 ‫بايد شما هم بما ملحق شويد يا بصره را براى ما خالى کنيد پس يک قسمت بايشان ويک قسمت به اعراب‬
                                                                      ‫ويک قسمت بشام محلق ميشوند‪.‬‬

                                                                                                ‫فصل‬

 ‫کعب ميگويد‪ :‬گروه ترک با غضب وارد ميشود واز دجله وفرات آب مى آشامند ودر جيره فعاليت زيادى‬
    ‫ميکنند واهل اسلام از شدت تحير نمى توانند در مقابل آنها هيچگونه استقامتى بنمايند‪ .‬پس خداى تعالى‬
   ‫برف زيادى توام با باد شديد ويخ بر آنها مسلط ميکند وآنها خشگ ميشوند‪ ،‬چند روزى که اقامت کردند‬

  ‫امير اهل اسلام بمسلمين ميگويد‪ :‬اى اهل اسلام آيا گروهى هست که جان خود را در راه خدا فدا کند وبه‬
‫بيند که خدا با اين گروه چه عملى انجام داد؟ بعد از آن ده سوار پيش قدم شده ميروند بسوى قوم ترک ومى‬
 ‫بينند که همه خشگ ونابود شده اند‪ .‬آنگاه مراجعت نموده ميگويند‪ :‬خدا شما را کفايت نمود وخدا آنها را تا‬

                                                                         ‫آخرين نفر هلاک کرده است‪.‬‬

                                                                                                ‫فصل‬

‫کعب ميگويد‪ :‬بطور يقين قوم ترک وارد جزيره ميشوند ومالهاى سوارى خود را از فرات آب ميدهند وخدا‬
           ‫طاعون (وبا) را بان ها مسلط نموده آنها را ميکشد‪ ،‬کسى از آن ها نجات نمى يابد مگر يکنفر‪.‬‬

                                                                                                ‫فصل‬

    ‫عيينه ميگويد‪ :‬چيزى قوم ترک را جلوگيرى نميکند مگر فرات در آن روز مردان جنگجوى آنها (اهل‬
    ‫فرات؟) وشهسوارانشان قيس عيلان است که دشمن را ريشه کن ميکند وبعد از آن ترکى باقى نميماند‪.‬‬

                                                                                                ‫فصل‬

 ‫مکحول از رسول خدا صلى الله عليه وآله روايتکرده که فرمود‪ :‬قوم ترک را دو خروج خواهد بود‪ :‬يکى‬
‫آنکه آذربايجان را خراب ميکنند وديگرى آنکه در جزيره خروج مينمايند ومالهاى سوارى حجاز را پنهان‬

  ‫خواهند کرد‪ ،‬وخدا مسلمين را يارى ميکند‪،‬قربانى بزرگ خدا در ميان آن گروه است وترکى بعد از آنها‬
                                                                                          ‫نخواهد بود‪.‬‬

                                                                                                ‫فصل‬

 ‫نعيم ميگويد‪ :‬از عبد الله بن عمر شنيدم که ميگفت‪ :‬نزديک شده که بنو قنطورا (قوم ترک يا ملت سودان)‬
 ‫اهل خراسان وسيستان را بسرعت برانند تا اينکه مالهاى سوارى خود را بنخل ابله (شهرى است نزديکى‬
  ‫بصره) مى بندند ونزد اهل بصره ميفرستند که خاک خود را براى ما خالى کنيد يا اينکه ما بر شما وارد‬
   38   39   40   41   42   43   44   45   46   47   48