Page 78 - رفیق خوشبخت ما 2-1
P. 78
رزمندهای که برایغبارروبی ضریح رفت
یک بار که حا جقاسم به بارگاه اما مرضا؟ع؟ مشرف شد ،ه مزمان
با غبارروبی بود .در غبارروبی فقط علما می توانستند داخل ضریح
مطهر حضور پیدا کنند .حاجقاسم حال ارتباط با حضرت رضا؟ع؟
پیدا کرده بود و اشک م یریخت .غبارروبی که تمام شد ،به دلم
افتاد این مرد که ایستاده و برای اما مرضا؟ع؟ اشک م یریزد ،به
حرم اه لبیت؟عهم؟ خدمت کرده است ،او خادم واقعی است .به
ذهنم رسید برای اولین بار رسم همیشگی حضور علما داخل ضریح
را با حجت و فلسفه نقض کنم .به دوستان گفتم :به حا جقاسم
بگویید داخل ضریح مطهر بیاید .حال معنوی عجیبی داشت .از
جاهایی که ایشان از حضرت رضا؟ع؟ طلب و آرزوی شهادت کرد،
همان جا بود.
آی تالله رئیسی
رفیق خوشبخت ما درخواست حاجقاسم از خاد مالرضا
شبی که حا جقاسم حکم خادمی گرفت ،من در مراسم این شعر را
خواندم:
ای صـفــای قـلب زارم ،هـرچـه دارم از تـو دارم
77
دارند تا قیامت ای رضا جان ،سر ز خاکت برندارم شب اتفاق ًا
جمعه هم بود .گفتم برویم آسایشگاه؛ رفقا دوست
شما راببینند .گفتند« :باشد برویم».
داشتیم چای م یخوردیم ،تشکر کردند و با همان لهجۀ کرمانی
گفتند« :اگر روزی جنازۀ من آمد توی این حرم ،بیا و قول بده دوباره
همان شعر را برای من بخوانی».
امیر عارف ،خاد مالرضا