Page 23 - 01-96
P. 23

‫خـــانــــواده‬

                                                                                                                                                                 ‫والدين‬

                                                  ‫پدرو مادرها هســتند که به یاری پدربزر ‌گها‬                                                                                                     ‫دکتر حسین ابراهیم ‌یمقدم‬
                                                  ‫و مادربزر ‌گها و فرزندانشــان به قول معروف‬
                                                  ‫اهتمام م ‌یورزند و بین آنها کمک متقابلی وجود‬                                                                                 ‫روانشناس بالینی‪ ،‬استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران‬
                                                  ‫دارد‪،‬ولیآماربیــشازآ ‌نکهتفاو ‌تهایفردی‬
                                                  ‫را برجســته کند‪ ،‬آنها را پوشیده نگه م ‌یدارد‪.‬‬  ‫امروزهن ‌هتنهاتعدادسالمندانروبهافزایشاست‪،‬بلکهاینتعدادنسبتقاب ‌لملاحظ ‌هایازجمعیتراهمتشکیل‬
                                                  ‫ممکن است خانواد ‌های وجود داشته باشد که در‬     ‫م ‌یدهد‪.‬اینگرایشبهافزایشجمعیتسالمندان‪،‬چهازنظرتعدادمطلقوچهدرمقایسهباگرو ‌ههایسنیدیگر‪،‬‬
                                                                                                 ‫حداقل تا ‪ ۴۰‬سال آینده ادامه خواهد داشت‪ .‬با توجه به اینکه میزان تولدها کاهش پیدا کرده‪ ،‬به طبع آن‪ ،‬اینکه‬

                                                  ‫آن اعضای مسن‪ ،‬کمک و یاور جوا ‌نترها باشند‬

                                                  ‫و به دیگران کمک کرده و خودشــان در مقابل‬

                                                  ‫چیزیرادریافتنکنند‪.‬مطمئناخانواد ‌ههاییهم‬        ‫که اکثر اعضای خانوده از پیر تا جوان‪ ،‬مایلند که‬         ‫درواقعاعضایخانوادهنسبتبهاوایلقرنتقریبا‬

                                                  ‫وجود دارند که در آنها کمک متقابل و ارتباط بین‬  ‫مثل یک خانواده رفتــار کنند‪ .‬به عبارت دیگر‪،‬‬            ‫نصف شد ‌هاند‪ ،‬بنابراین زندگی خانوادگی تغییر‬

                                                  ‫اعضایخانوادهتقریباوجوددارد‪.‬‬                    ‫خانواد ‌ههاتمایلدارندکهتماسراحفظکنند‪،‬اما‬               ‫کرده‪ ،‬تغییر م ‌یکند و در آینده قابل پی ‌شبینی‬

                                                                                                 ‫الزاما شاید نخواهند در در کنار یکدیگر زندگی‬            ‫هم همچنان تغییر خواهد کرد‪ .‬اینجاســت که‬

                                                  ‫وقتیچار ‌هاینباشد‪،‬شرایطرام ‌یپذیری‬                                ‫بحثیکهقبلاتحتعنوان‪،‬مسئولیتفرزندیکه کنند‪.‬‬

                                                  ‫روزی فــردی در چاهی افتاده بود‪ .‬یک نفر از راه‬  ‫اغلبتصورم ‌یشــودفردمســنیکهدرخانه‬                     ‫بهعنوانتکلیفدربرآوردننیازهایوالدینیکه‬

                                                  ‫رســید و از بالای چاه گفت عموجان‪ ،‬اگر اجازه‬    ‫ســالمندان زندگی یا پرســتاری از او مراقبت‬             ‫پیر م ‌یشدند‪ ،‬تعریف م ‌یشد‪ ،‬به چالش کشیده‬

                                                  ‫م ‌یدهی‪ ،‬م ‌یگذاری‪ ،‬فرصــت داری من بروم‪،‬‬       ‫م ‌یکند‪،‬خانواد ‌هایندارندیاخانوادهتوجهیبهاو‬            ‫م ‌یشود‪ .‬در گذشته حتی بعضی از نظری ‌هپردازها‬

                                                  ‫طنابیبیاورمونجاتتبدهم‪ .‬آنفرددر پاســخ‬          ‫نم ‌یکند‪ ،‬ولی عکس این مطلب م ‌یتواند درست‬              ‫از بحث بلوغ فرزندی صحبت م ‌یکردند و آن را‬

                                                  ‫گفت اگر اجازه ندهم‪ ،‬چ ‌هکار کنم؟! چاره دیگری‬   ‫باشد‪ .‬در یک بررسی مشخص شد که ‪ ۸۵‬درصد‬                   ‫تحتعنوان«تواننشــاندادنمسئولی ‌تهای‬

                                                  ‫هم دارم! این شــرایط دقیقا بیانگر وضعیت فرد‬    ‫سالمندان‪ ،‬اتفاق ًا یک فرزند یا شاید نیمی از آنها‬       ‫فرزندی» توصیف م ‌یکردنــد‪ .‬نتایج مطالع ‌های‬

                                                  ‫سالمندی اســت که وقتی چار ‌ه نداشته باشد‪،‬‬      ‫حتی سه تا فرزند دارند؛ حال آنکه فقط‪ ۷‬درصد‬              ‫نشــانم ‌یدهدهراندازهکهتوقعاتوالدینبالا‬

                                                  ‫یک فرد غریبه را بــرای مراقبت از خود خواهد‬     ‫از آنها خویشاوندی نداشتند که از آنها مراقبت‬            ‫باشــد‪ ،‬به همان اندازه هم روحیه آنها ضعیف‬

                                                  ‫پذیرفت‪ ،‬ولی قطعا این پذیرش با مشــکلات و‬       ‫یا به آنها توجه کند‪ .‬به عبارت دیگر بررســ ‌یها‬         ‫خواهد شد‪ .‬متاسفانه آمار چنین والدینی بیشتر‬

                                                  ‫چال ‌شهایی مواجه خواهد بود‪ .‬خیلی‬                       ‫نشــانم ‌یدهد‪،‬خانوادهبهمعنیوسیع‬                ‫در طبقاتی که از نظر اقتصادی و اجتماعی پایین‬

                                                  ‫از ســالمندان تحمل حضور فرد‬                                       ‫آن یعنی خویشاوندی عموما نقش‬         ‫بودند‪ ،‬وجود داشــت‪ .‬اکثر پژوه ‌شها نشــان‬

                                                  ‫جدید را در محیط زندگی خود‬            ‫در یک بررسی‬                  ‫واســطه را بین شخص سالمند‬           ‫م ‌یدهد‪،‬افرادیکهمیانســالهستندوبهبلوغ‬

                                                  ‫ندارند‪ .‬عــدم حفظ حریم‬               ‫مشخص شد که‪ ۸۵‬درصد‬            ‫و بخــش اداری ایفا م ‌یکرده‬         ‫فرزندی م ‌یرسند‪ ،‬مراقبت از والدین را به عهده‬
                                                  ‫خصوصی م ‌یتواند بر شدت‬               ‫سالمندان‪،‬اتفاق ًایکفرزندیا‬   ‫اســت‪ .‬تحول نقش خانواده‬             ‫م ‌یگیرندیادرصورتامکان‪،‬کمکلازمرابهآنها‬

                                                  ‫نگران ‌یهای آنها بیفزاید‪ .‬با‬  ‫شاید نیمی از آنها حتی سه تا فرزند‬   ‫روی روابط اعضای خانواده‬             ‫م ‌یرســانندتاب ‌هطورمستقلزندگیکنند‪.‬این‬

                                                  ‫توجه به مسائل فرهنگی و‬        ‫دارند؛ حال آنکه فقط ‪ ۷‬درصد از آنها‬  ‫نیز اثرگذار اســت‪ ،‬در واقع‬          ‫پژوه ‌شها با این تصور قالبی که خانواد ‌هها از زیر‬

                                                  ‫حجب و حیایی که برای آنها‬      ‫خویشاوندی نداشتند که از آنها‬        ‫وابســتگی اعضا از طریق‬              ‫بارسالمندانشانهخالیم ‌یکنندوبهجایقبول‬

                                                  ‫مطرح است‪ ،‬موقع رسیدگی‬                ‫مراقبت یا بهآنها‬             ‫انتقال از خانواده که بر اساس‬        ‫مراقب از سالمندان‪ ،‬این مسئولیت را به پرستار‬

                                                  ‫پرســتار برای نظافت‪ ،‬حمام‬            ‫توجه کند‬                     ‫تولد‪ ،‬مثل فرزند زیســتی به‬          ‫یاکانونسالمندانم ‌یسپارند‪،‬واقعاتضاددارند‪.‬‬

                                                  ‫و‪ ...‬احساس ناخوشایند خواهند‬                                       ‫وجود آمده به خانواد ‌های که با کار‬

                                                  ‫داشت‪ .‬مخصوصا اگر شرایط ب ‌هگون ‌های‬                              ‫در خارج از سیستم خانواده امرار معاش‬  ‫فقط ‪ ۷‬درصد سالمندان خویشاوندی ندارند‬

                                                  ‫باشدکهنیازبهتعویضپوشکباشد‪.‬‬                     ‫م ‌یکرده‪ ،‬تغییر پیدا کرده است‪ .‬تحول جمعیت‬              ‫حضور سالمندان م ‌یتواند الگویی را به جوا ‌نها‬

                                                  ‫طبیعتا از دست دادن استقلال ب ‌هواسطه حضور‬      ‫هم سبب شــده که تعداد کمتری از بچ ‌هها در‬              ‫ومیانســا ‌لهاارائهدهد‪.‬الگوییکهپیرشدن‬

                                                  ‫یک غریبه در خانه برای یک سالمند آزاردهنده‬      ‫کارگاه خانوادگی کار کنند تا پرستاری از والدین‬          ‫و منطبق شدن با نقشــه جدید خانوادگی و‬

                                                  ‫است و حس ناکامی‪ ،‬سرخوردگی و یاس را برایش‬                          ‫پیرخودرابخواهندبرعهدهبگیرند‪.‬‬        ‫اجتماعی همراه پیری را به آنها یاد م ‌یدهد‪.‬‬

‫‪ Salamaneh Oct & Nov 2019‬سلامانه مهر و آبان ‪1398‬‬  ‫به همراه خواهد داشــت‪ .‬این مساله هم که چرا‬     ‫از آنجا هم که ازدواج و تولد بچ ‌هها‪ ،‬خیلی زودتر‬        ‫واقعیت این است که اکثر پیرها انسا ‌نهای‬

                                                  ‫فرزندخودشازاومراقبنم ‌یکند‪،‬برشدتب ‌ههم‬         ‫ازقدیمانجامم ‌یشود‪،‬نسلاشخاصیکهدرسن‬                     ‫مستقلی هســتند‪ .‬خانواد ‌های دارند که‬

                                                  ‫ریختگی روانی م ‌یافزاید‪ .‬چراکه مدام با خودش‬    ‫پختگی قرار دارند‪ ،‬م ‌یتوانند در عین حال دارای‬          ‫از آنها پرســتاری م ‌یکند و درطبقه‬

                                                  ‫کلنجار م ‌یرود‪ ،‬زمانی که فرزندانم به کمک من‬    ‫فرزند‪ ،‬نوه‪ ،‬والدین‪ ،‬پدربــزرگ و مادربزرگ و‪...‬‬          ‫متوسطاینافرادبهخاطرخدماتیکه‬

                                                  ‫نیازداشتند‪،‬جوان ‌یامرابهپایآنهاگذاشتم‪،‬ولی‬      ‫باشــند که همه افراد زنده هستند و همه هم به‬            ‫انجام م ‌یدهند‪ ،‬به همان اندازه هم‬

                                                  ‫حالاکهبهحمایتشاننیازدارم‪،‬حضورندارند‪.‬‬                              ‫طبعنیازبهنوعیکمکدارند‪.‬‬              ‫م ‌یتوانند یکسری بهر ‌همن ‌دهایی‬

                                                  ‫ترس از هزین ‌هها هم چالش دیگری است که فرد‬      ‫هر چند جوانا ‌نهــای کمی وجــود دارند که‬               ‫داشته باشــند‪ ،‬ولی در این بین‬

                                                  ‫سالمند با آن دست به گریبان است‪ .‬این قشر از‬     ‫عهد ‌هدار پرستاری از والدین خود م ‌یشوند‪ ،‬اما‬          ‫تن ‌شهایی وجود دارد‪ .‬با توجه به‬

                                                  ‫افراد چندان مورد حمایت اجتماعی نیســتند و‬      ‫فرزندان خیلی کمی هستند که به مراقب ‌تهای‬               ‫مسائلی که سالمندان از آن رنج‬

                                                  ‫آنچه ب ‌هعنوان حقوق بازنشســتگی م ‌یگیرند‪،‬‬     ‫پدرومادرپیرخودنیازمندباشند‪.‬هرچندعموما‬                  ‫م ‌یبرند‪ ،‬این حقیقت وجود دارد‬

‫‪23‬‬
   18   19   20   21   22   23   24   25   26   27   28