Page 112 - الملاحم و الفتن یا فتنه و آشوبهاى آخر الزمان
P. 112

‫‪| P a g e 111‬‬

  ‫حکايت شده از زنى تعداد بيست پسر را در چهار شکم زائيد وهمه آنها زنده ماندند‪ ،‬وزن ديگرى در ماه‬
‫هفتم زائيد‪ ،‬وبعد از دو ماه ديگر پسر ديگر زائيد‪ .‬وزن ديگرى دختر سفيدى از مرد حبشى متولد کرد وآن‬

  ‫دختر بالغ شد‪ ،‬آنگاه آن دختر را بمرد سفيدى شوهر داد وفرزند آن زن سياه بدنيا آمد واين بچه شبيه بجد‬
  ‫اول شد‪ .‬حکايت شده که فضل بن ربيع وعبد الله ويحيى وعباس از يک مادر بردند که آنها را بيک شکم‬

                                                                                                ‫زائيد‪.‬‬

                                                                                            ‫فصل ‪39‬‬

‫گويند‪ :‬رشيد‪ ،‬هارون بن جنان بن اسماعيل بن ميثم را بجرم شيعه بودنش زندانى کرد‪ ،‬ابو حنيفه يا غير او‬
    ‫گفت‪ :‬هارون بن حسن بجهت اينکه شيعه ميباشد ريختن خونش حلال است‪ ،‬بعد از آن که او‪ ،‬از حبس‬

 ‫خارج گردند (وبا ابو حنيفه در يک مجلس اجتماع کردند) رشيد باو گفت‪ :‬بعد از پيغمبر ما صلى الله عليه‬
 ‫وآله چه کسى بهترين امت است؟ گفت‪ :‬على بن عباس بن عبدالمطلب‪ ،‬رشيد گفت‪ :‬واى بر تو مگر ديوانه‬
 ‫شدى از صلب عباس پسرى بوجود نيامده که نامش على باشد‪ .‬گفت‪ :‬آرى ولى خدا در قرآن کريم عمو را‬
  ‫پدر ناميده است زيرا که از قول فرزندان يعقوب حکايت ميکند‪ :‬نعبد الهک واله آبائک ابراهيم واسماعيل‬

     ‫واسحاق در صورتيکه اسماعيل پدر يعقوب نبود‪ .‬ونيز (در قرآن مجيد) خاله را مادر ناميده وفرموده‪:‬‬
  ‫ورفع ابويه على العرش زيرا (منظور از پدر ومادرى که در اين آيه شريفه است) حضرت يعقوب وخاله‬
  ‫يوسف عليه السلام است‪ ،‬ومادر حضرت يوسف قبل از آن از دنيا رفته بود‪ .‬ايها الرشيد على عليه السلام‬
‫هم همينطور است (يعنى باين بيان ميشود گفت‪ :‬على پسر عباس است) تو ميخواهى او را مقدم بدارى بدار‬

    ‫وميخواهى موخر بدانى بدان‪ .‬ابو حنيفه گفت‪ :‬نظريه شما در باره امام حسن وامام حسين عليهما السلام‬
           ‫چيست آيا آنها پسران رسول خدا صلى الله عليه وآله هستند در صورتيکه خداى تعالى ميفرمايد‪:‬‬

 ‫ما کان محمد ابا احد من رجالکم‪ .‬هارون بن حسن گفت‪ :‬آرى پدر زيد بود وپدر احدى از مردان آنها نبود‬
    ‫ولى پدر پسرهاى دختر خود بود‪ ،‬خدا در قرآن کريم عيسى را ذکر کرده ونسبت او را به ابراهيم عليه‬

‫السلام داده آنحضرت را از فرزندان ابراهيم قرار داده است چنانکه ميفرمايد‪ :‬ومن ذريته الى قوله وعيسى‪.‬‬
‫ورسول خدا صلى الله عليه وآله ميفرمايد‪ :‬براى هر پيغمبرى ذريه اى هست وذريه من از صلب على عليه‬

   ‫السلام است‪ .‬ابو حنيفه گفت‪ :‬بگو بدانم براى چه على عليه السلام با عباس نزد ابوبکر خصومت کردند‪،‬‬
    ‫کدام يک از آنها بر حق وکدام بر باطل بودند؟ هارون گفت‪ :‬تو بگو بدانم آن دو ملکى که نزد حضرت‬
    ‫داود خصومت آوردند کدامشان بر حق وکدام بر باطل بودند؟‪ .‬ابو حنيفه گفت آنها هر دو بر حق بودند‬

      ‫ومنظورشان تنبيه داود عليه السلام بود‪ ،‬هارون گفت‪ :‬على وعباس هم همين منظور را داشتند‪ .‬رشيد‬
   ‫لبخندى زده گفت‪ :‬آن کسيکه نسبت کفر را بتو ميدهد خدا با او نباشد‪ .‬مترجم گويد‪ :‬در اول بخش چهارم‬
  ‫اينکتاب نوشته ايم که تعداد فصلهاى اين بخش چهل ويکى است ولى دو فصل از آخر اين بخش را بعلت‬
 ‫ناتمام بودن معنى آنها ترجمه نکرديم‪ .‬وچون مولف اينکتاب يعنى سيد بن طاووس رحمه الله عالمى بسيار‬
 ‫جليل القدر است ما به ترجمه اين کتاب اقدام نموديم ولى ضمانت صحت وسقم مطالب آن بعهده ما نخواهد‬
   ‫بود‪ .‬ولله الحمد که ترجمه بخش چهارم کتاب ملاحم وفتن در عصر روز (‪ )17‬ماه شوال سنه (‪)1323‬‬
  ‫هجرى در نجف اشرف در جوار حضرت على بن ابيطالب عليه السلام بقلم فقير بى بضاعت محمد جواد‬

                                                                                     ‫نجفى پايان يافت‪.‬‬
   107   108   109   110   111   112   113