Page 102 - مجله_ی_نوابت،_شماره_ی_۴_نقد،_مهر_۱۳۹۹
P. 102

‫بنیـاد تئوریـک هایدگـری وام بگیریـم ولـی این‬     ‫از تفکـرات هایدگـری فاصلـه گرفت ‌هانـد‪ .‬بـه هر‬
‫وام گرفتـن‪ ،‬در یک تعلیق عجیبـی گرفتار ماند‌ه‬     ‫روی؛ م ‌یتوانیـم بگوییـم کـه هایدگر ‌یهای ایران‬
‫و فضای اندیشـه ایران را بـا خودش وارد چنین‬       ‫بـه ویـژه احمـد فردیـد و اعوانـش‪ ،‬اگـر نگوییم‬
‫تعلیقـی کـرده اسـت‪ .‬مـا حتـی در مصاحب ‌ههای‬      ‫بـه دنبـال اسلام ‌یسـازی اندیشـ ‌ههای هایدگـر‪،‬‬
‫آقایـان داوری اردکانـی و داریوش آشـوری هم‬        ‫دسـ ‌تکم بـا یـک رویکرد شب ‌هاسالمی بـه دنبال‬
‫بـه کـرات بـه پریشـا ‌نگویی و مغلـق سـخن‬         ‫بـه کارگیـری مفاهیمـی نظیـر شـهود هایدگـری‬
‫گفتـن فردیـد همـواره صحه گذاشـته می شـود‬         ‫و ه ‌مچنیـن غر ‌بسـتیزی (کـه نمـود بـارزش‬
‫و اذعـان دارنـد کـه در مباحث نمی‌دانسـتیم که‬     ‫را در نوشـته غربزدگـی آل احمـد م ‌یبینیـم) و‬
‫ایشـان در ایـن لحظـه کـه در حال سـخن گفتن‬        ‫ایـن رویکـرد را بـرای ضدیـت بـا خـرد دکارتی‬
‫اسـت دقیقـا دربـا ‌ر‌هی چه چیز سـخن م ‌یگوید‪.‬‬    ‫بـ ‌هکار گرفتنـد و شـما م ‌یبینیـد که ایـن رویکرد‬
‫البتـه آقـای داوری اردکانـی پـروژه‌ی فکـری‬       ‫گرت ‌هبـرداری شـده اسـت؛ امـا در امتـداد ایـن‬
‫خودشـان را داشـتند و در همیـن راسـتا هـم‬         ‫اندیشـ ‌هی فردیـد آقایـان مددپـور‪ ،‬فرهادپـور و‬
‫دسـت بـه تالیـف کتـب گوناگـون زده‌انـد ولی‬       ‫امثـال ایـن بزرگـواران را داریـم کـه اندیشـ ‌هی‬
‫ب ‌هطـور کلـی‪ ،‬پـروژه‌ی فردید ‌یها و بـه عبارتی‬  ‫انتقادی خاصی را پیشـ ‌هی خودشـان قـرار دادند‪.‬‬
‫همـان هایدگری‌هـای ایـران‪ ،‬فرجـام مشـخصی‬
                                                 ‫هایدگـر معتقـد بـود کـه بایـد تاریـخ‬
                                   ‫ند ا شت ‪.‬‬     ‫اندیشـه‌ی یونـان را دقیقـا در جهـت عکـس‬
‫بـه کتـاب انیـس منصـور برگردیـم‪ .‬تـا‬             ‫در �پیـش گرفـت و ایـن حـرف بسـیار بـه‬
‫چـه میـزان ایـن رویکـرد منصـور در بحـث‬           ‫مـذاق ایرانیـان ضدهلنـی خوشـایند بـود‪،‬‬
‫الوجودیـه‪ ،‬رویکـردی مشـابه ادوارد سـعید‬          ‫هم‌چنیـن ملاصـدرا دردوران �پیـش از سـارتر‬
‫در مباحـث مرتبـط بـا شر ‌قشناسـی دارد؟‬           ‫از اصالـت الوجـود حـرف زد بـا ایـن حـال شـما‬
                                                 ‫معتقدیـد کـه در ایـران امـکان رشـد فلسـفه‬
‫جا ‌نمایـه کلام انیس منصور این اسـت که کسـی‬
‫نبایـد فکـر کنـد کـه نـگاه اگزیستانسیالیسـتی به‬               ‫اگزیسـتانس وجـود نـدارد؟‬
‫انسـان‪ ،‬فقـط مختص یک جغرافیای غربی اسـت‬
‫و بـه درد شـرق نم ‌یخـورد! البتـه انیـس منصور‪،‬‬   ‫حتـی اگـر بگوییـم زمینه‌های رشـد در گذشـته‬
‫ایـن مدعـا کـه علـوم انسـانی سـکولار و غربـی‬     ‫وجـود داشـت‪ ،‬به دلیل بـروز پاره‌ای از مسـائل‬
‫اسـت و مـا بایـد علوم انسـانی اسالمی مختص‬        ‫سیاسـی و اتفاقـات زمان ‌ه و تغییـرات فرهنگی و‬
‫خودمان را داشـته باشـیم! ورود نم ‌یکنـد‪ .‬ادوارد‬  ‫اجتماعـی در ایـران‪ ،‬ایـن زمینـه بسـیار تضعیف‬
‫سـعید هم شر ‌قشـناس اگزیسـتانس هسـت ولی‬          ‫شـده اسـت و در دورهِ اخیـر امـکان بالندگی آن‬
‫یکسـری تفاو ‌تهـای بنیادیـن میـان تفکـرات‬        ‫در ایـن بخـش از زمین و زمان ‌هی کنونی سـخت‬
‫سـعید و منصـور وجـود دارد‪ .‬در امتـداد نـگاه‬      ‫می‌نمایـد‪ .‬پـروژه‌ای کـه امثـال آقـای فردیـد‬
‫شر ‌قشناسـان ‌هی ادوارد سـعید یک بدبینی غلیظی‬    ‫شـروع کـرده بودنـد‪ ،‬امـروزه در فضـای فکری‬
‫وجـود دارد و شر ‌قشناسـی سـعید در واقـع‬          ‫ایـران به تعلیق کشـیده شـده و مـا نمی‌دانیم که‬
‫پیرامـون مباحـث مرتبـط بـا اسـتعمار م ‌یگردد‪.‬‬    ‫دقیقـا بـه کجا کشـیده شـد‪ .‬یـک تصویر نسـبتا‬
                                                 ‫سیاسـی عایـد مـا شـده‪ ,‬و می‌شـود ای ‌نگونـه‬
‫یعنـی‪ ،‬منصوربـه دنبال دیگری‌گزینی اسـت‬           ‫فهـم کـرد کـه انقالب اسالمی ایـران نیـاز بـه‬
          ‫و سـعید به دنبال دیگر ‌یسـتیزی؟‬        ‫یـک سـاحت اندیشـگی نیـز داشـت و بهتریـن‬
                                                 ‫مابـه‌ازای اندیشـگی را آقـای فردیـد فراهم کرد‬
‫در «دیگـری» که منصـور در رابطه با آن صحبت‬        ‫کـه در واقع در سـتیز بـا کوژیتو (خـرد محض)‬
                                                 ‫دکارتـی قـرار داشـت‪ .‬بنابر ایـن نیاز بـود که از‬

‫شماره ‪ /4‬اهــواز‪ /‬مــهر ‪ /1399‬سپتامبـر ‪102 2020‬‬
   97   98   99   100   101   102   103   104