Page 97 - مجله_ی_نوابت،_شماره_ی_۴_نقد،_مهر_۱۳۹۹
P. 97
بــرای ســعید نقــد اولویــت کلیــدی یــک نقــش منتقــد و روشــنفکر ملــی ،همــواره
روشـنفکر ایـن اسـت کـه دلواپـس و مشـتاق د لمشــغولی ســعید در تمــام دوران حرفــ های
اســت .فعالیــت غایــی چنیــن فــردی ترفیــع وی بــوده اســت .تناقــض موقعیــت ســعید،
تئور یهــای تخصصــی و پیچیــده نیســت، مسـئل های اسـت کـه حرفـ هاش را شـکل داده
بلکــه ســخن گفتــن از حقیقــت در مقابــل اسـت .جهـان و ارتباطـش بـا متن و منتقـد برای
قــدرت اســت .بــا ای نکــه اندیشــ ههای ادراک ارزش اثــر روشــنفکری بــرای ســعید از
برابـری و عدالـت بیشـتر شـ دهاند امـا هنـوز در اهمیـت بسـزایی برخـوردار اسـت .او بـر ایـن
بخ شهایــی از دنیــا ب یعدالتــی ادامــه دارد و بــاور اســت کــه نقــش منتقــد آن اســت کــه
وظیفـ هی روشـنفکر ایـن اسـت کـه ایـن مفاهیم بــه تخص صگرایــ یای کــه در نقــد آکادمیــک
را در موقعی تهــای واقعــی بــه کار ببــرد. وجـود دارد بـه طـور رادیکالـی یـورش بـرد و
روشـنفکران ماننـد متونـی کـه خلـق م یکننـد از واقعی تهـای سیاسـی جامعـ هی معاصـر آن
ماشــی نهای تئــوری نیســتند ،بلکــه دائمــا بــه را بزدایـد .سـعید نقـد را امـری بسـیار جـدی
خاطـر پیچیدگـی وجـودی موجـود در جهـان م یپنــدارد .ب هطــوری کــه بــاور دارد حتــی در
متغیــر هســتند .ایــن تجربــه و پختگــی اســت میــان مبــارزهای کــه دو طــرف بــدون هیــچ
کـه بـه اثـر یـک روشـنفکر جدیـت و اهمیـت اشــتباهی در مقابــل یکدیگــر قــرار گرفت هانــد،
م یبخشــد .نقــش روشــنفکران پسااســتعماری حتـی آن جـا نیـز نقـد بایسـتی حضـور یابـد؛
ایـن اسـت کـه بـه عنـوان یـک یـادآور بـه زیـرا کـه مسـائل ،مشـکلات ،ارز شهـا و حتـی
اسـتعمار و تأثیـرات مـدام آن کنـش نشـان دهند آرما نهایــی وجــود دارنــد کــه ارزش مبــارزه
و بـه عـاوه فضایـی کـه جوامـع استعمارشـده را دارنــد .ب هطــور خلاصــه ایــن توضیحــات
بتواننــد در آن خــود را نشــان دهنــد گســترش
و بســط دهنــد .تبعیــد بــرای ســعید وضعیتــی عملکـرد یـک روشـنفکر مردمـی اسـت.
دوگانــ هی عمیقــی اســت کــه تقریبــا بــرای
ماهیـت وجـودی نقـد حقیقـی ،حالتـی ضروری
نیــز م یباشــد .از نظــر ســعید تبعیــد م یتوانــد
وضعیتــی باشــد کــه فــرد در آن بــه قدرتــی
بــرای خــاق بودنــی عمیقــی دســت یابــد.
هما نطـور کـه ویلیـام هـارت ( )5گفتـه اسـت،
سـعید در دیـار پساسـاختارها و پسـ تمدر نها
همـواره بسـان اسـب تـروا بـوده اسـت؛ زیـرا
کــه او همــواره ســؤظن خــود را بــه کســانی
کــه خــود را پساســاختارگرا و یــا پســ تمدرن
م یخواننــد تردیــد خــود را ابــراز م یکــرده
اسـت .سـعید خـود نـه پساسـاختارگرا بـود و
نـه پسـ تمدرن ،بلکـه روشـنفکری مدرنیسـت
بـود .از نظـر سـعید ،دریـدا و فوکـو از دوبـاره
موضو عهــای ســکولار را در دســت ههایی مثــل
قــدرت و دیفرانــس [تفــاوت] ( )7حبــس
نمودنــد و آنهــا را از ســکولار بــودن خــارج
کردنـد .از نظـر وی تغییراتـی کـه دانـش زبانـی
در فلسـفه و تئـوری بـه وجـود آورده برگرفتـه
شماره /4اهــواز /مــهر /1399سپتامبـر 97 2020