Page 40 - pacu1
P. 40

‫‪40‬‬

‫یادمه اولین کارآموزیمون بود‪ ،‬مربی همش میگفت هیستوری بگیرید‪ ...‬زمان‬
‫میداد که در عرض ده دقیقه هم ‌هی اطلاعات لازم رو بپرسید‪...‬خلاصه من هر بار‬
‫که م ‌یرفتم داخل اتاق و میومدم بیرون‪ ،‬مریضا از من یه دور هیستوری میگرفتن‪...‬‬

                    ‫خلاصه تو اون دوره‌ی کارآموزی ‪ ۵‬تا خواستگار برام پیدا شد‬
‫دیگه از اون به بعد میخواستم برم برای هیستوری‪ ،‬مربی هم همراهم میومد داخل‬

                                                                  ‫اتاق‪....‬‬

                                                                             ‫تو اون دوره‌ی‬
                                                                             ‫کارآموزی ‪ ۵‬تا‬
                                                                             ‫خواستگار برام‬
                                                                             ‫پیدا شد‬

                                                                             ‫فصل نامه پاکو‬
                                                                             ‫شماره ‪1‬‬
                                                                             ‫بهار ‪1399‬‬
   35   36   37   38   39   40   41   42   43   44