Page 55 - الملاحم و الفتن یا فتنه و آشوبهاى آخر الزمان
P. 55

‫‪| P a g e 54‬‬

  ‫ايستادن از آن شير آشاميد وبمن هم مرحمت کرد وفرمود‪ :‬سفيان چه باعث شد که نزد ما آمدى؟ گفتم قسم‬
      ‫بان خدائيکه حضرت محمد صلى الله عليه وآله را بدين حق مبعوث کرده بجهت محبتى که بشما دارم‬

   ‫فرمود‪ :‬مژده بادتو را که من از على عليه السلام شنيدم ميفرمود‪ :‬رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود‪:‬‬
   ‫اهل بيت من وکسيکه از امتم مرا دوست داشته باشد نزد حوض (کوثر) نظير اين دو انگشت من بر من‬
   ‫وارد ميشوند‪ ،‬آنگاه رسول خدا صلى الله عليه وآله دو انگشت خودرا مساوى يکديگر قرار داد وفرمود‪:‬‬
  ‫بگو نظير اين دو انگشت من که هيچکدام بريکديگر افضل نيستند‪ .‬اى سفيان مژده باد تو را که دنيا جاى‬
‫افراد نيکوکار واشخاص بدعمل خواهد بود تا آنموقعيکه خدا امام بر حق را از آل محمد صلى الله عليه وآله‬
    ‫برانگيزد در روايت ديگر است که امام حسن عليه السلام فرمود‪ :‬من ميبينم که مردم ميگويند‪ :‬حسن بن‬
‫على عليه السلام راضى بود که با معاويه بيعت نمايد واجبارى نداشت‪ ،‬بخدا قسم من با معاويه بيعت نکردم‬

       ‫تا آن موقعى که اهل عراق مرا تنها نهادند اگر غير از اين بود من بقدر طرفه العين با معاويه بيعت‬
                                                                                             ‫نميکردم‪.‬‬

                                                                                              ‫باب ‪18‬‬

    ‫‪ 276‬مينا ميگويد‪ :‬على عليه السلام سر وصدائى شنيد فرمود‪ :‬چه خبر است؟ گفتند‪ :‬معاويه هلاک شده‬
   ‫فرمود‪ :‬قسم بان خدائيکه جان من در دست قدرت او است معاويه نخواهد مرد تا اينکه اين امر (خلافت)‬
 ‫بدست او بيفتد آنگاه بدست خود به (‪ )33‬علامت اشاره کرد‪ .‬عبدالرزاق گويد‪ :‬بعلى عليه السلام گفتند‪ :‬پس‬
 ‫تو براى چه با معاويه قتال ميکنى؟فرمود‪ :‬براى آن عذرى که بين من وخدا است‪ .‬راوى ميگويد‪ :‬من گفتم‪:‬‬
 ‫رسول خدا صلى الله عليه وآله على عليه السلام را بقتال ناکثين وقاسطين ومارقين مامور کرد ومعاويه هم‬
  ‫يکى از آنها بود‪ ،‬آيا براى على عليه السلام جائز است که قتال با آنها را ترک کند همچنانکه خدا قرآن را‬

                          ‫نازل کرد وافرادى را که ميداند ايمان نمياورند مامور بايمان آوردن کرده است‪.‬‬

                                                                                              ‫باب ‪19‬‬

   ‫محمود بن لبيد از قوم عبد الاشهل که در جنگ بدر حضور داشتند روايت کرده که گفتند‪ :‬ما نزد رسول‬
    ‫خدا صلى الله عليه وآله بوديم ومعاويه نيز با ما بود رسول الله صلى الله عليه وآله با انگشت خود بشکم‬
‫معاويه اشاره کرد وفرمود‪ :‬روزى بيايد که اين معاويه ادعاى امارت وسلطنت کند وقتيکه ديديد اين ادعا را‬
   ‫کرد شکم او را پاره کنيد ودر حديث ديگر از ابو سعيد روايت کرده که‪ :‬پيغمبر خدا صلى الله عليه وآله‬
‫فرمود‪ :‬موقعيکه معاويه را در منبر من ديديد او را بکشيد‪ .‬ودر روايت ديگر است که مولاى ما على عليه‬

                                   ‫السلام فرمود‪ :‬معاويه فرعون اين امت وعمرو بن عاص هامان آنست‪.‬‬

                                                                                              ‫باب ‪21‬‬

‫سلمان فارسى ميگويد‪ :‬از رسول خدا صلى الله عليه وآله شنيدم که ميفرمود‪ :‬امت من بسه فرقه خواهند شد‪:‬‬
‫يک فرقه آن بر حقند‪ ،‬وباطل چيزى از آن فرقه را ناقص نخواهد کرد‪ ،‬آن فرقه اهل بيت مرا دوست دارند‬

  ‫ومثل آنها چون طلاى احمرى است که صاحب آن‪ ،‬آن را نگاه دارد وجز خير چيزى در آن نخواهد بود‪.‬‬
   50   51   52   53   54   55   56   57   58   59   60