Page 100 - حقوق مشاورين املاک39
P. 100

‫‪ .1‬عقد ‪ ٫‬قرارداد‬

‫همانطور که قبلا نیز گفته شد عقد یا قرارداد عبارت است از اینکه شخصی با دیگری قرار بگذارد که در قبال‬
‫پرداخت پول طرف دیگر کاری را برای او انجام یا مالی را به او بدهد بنابراین قرارداد یا عقد در علم حقوق‬
‫عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در برابر یک یا چند نفر دیگر توافق به انجام کاری کنند و مورد قبول‬

                                                                                                         ‫آنها قرار گیرد‪.‬‬
‫بر اثر عقد میان دو طرف یک رابطه جدید حقوقی برقرار می شود و طرفین با توجه به موضوع قرارداد‬
‫نسبت به یکدیگر باید تعهداتی را انجام دهند‪ .‬در زبان غیر تخصصی‪ ،‬عقد و قرارداد به یک معنی است اما‬
‫در علم حقوق منظور از اصطلاح عقد‪ ،‬عقود معین آن دسته از عقدهایی که در قانون مدنی شرایط و چگونگی‬
‫آنها ذکر شده است مثل عقد بیع‪ ،‬عقد اجاره عقد رهن عقد وکالت عقد مضاربه و غیره استعمال می شود و‬

                          ‫حال آنکه کلمه قرارداد بر تمامی عقود (خواه معین باشد یا نباشد )اطلاق می شود‪.‬‬

                                                                                    ‫‪ .2‬ثمن و مثمن‬

‫به مالی که به عنوان عوض در عقد بیع قرار گیرد ثمن گویند مثمن یا مبیع عبارت است از عین موجود در‬
‫خارج و یا عین کلی در ذمه که به عنوان معوض و به انتظار دریافت عوض معلوم‪ ،‬به طرف تملیک می‬
‫شود‪ .‬ثمن باید مال باشد و لازم نیست حتما پول باشد هم اکنون در بیشتر معاملات ثمن به صورت پول‬

  ‫است‪ .‬به هر حال هرگاه در عقد بیع یکی از عوضین پول باشد‪ ،‬آن بخش عنوان ثمن و احکام آن را دارد‪.‬‬

                                                                            ‫‪ .3‬حجر و مصادیق آن‬

‫حجر‪ ،‬برعکس اهلیت است و عبارت است از وضعیت حقوقی شخصی که صلاحیت داشتن حق معینی را‬
‫برای اعمال آن حق ندارد به کسی محجور گویند که دارای حجر است‪ .‬اسباب حجر عبارت اند از‪ِ :‬ص َغر(کودکی)‬
‫جنون (دیوانگی)‪ ،‬فلس (ناداری) َسفه (نداشتن عقل اقتصادی) طبق ماده ‪ 1210‬قانون مدنی هیچ کس را‬
‫نمیتوان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون یا عدم رشد محجور کرد‪ .‬مگر آنکه عدم رشد یا جنون‬
‫او ثابت شده باشد‪ .‬در تبصره ‪ 1‬این ماده آمده است که سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمری و در دختر‬
‫نه سال تمام قمری است‪ .‬در تبصره ‪ 2‬میخوانیم‪« :‬اموال صغیری را که بالغ شده است در صورتی میتوان به‬

                                                                                ‫او داد که رشد او ثابت شده باشد‪».‬‬
‫وقتی فردی برای انجام عملی صلاحیت قانونی لازم را داشته باشد‪ ،‬می گوییم فلانی اهلیت دارد‪ .‬پس‬
‫اهلیت نوعی صلاحیت و شایستگی است‪ .‬در ماده ‪ 956‬قانون مدنی مقرر شده است که اهلیت برای دارا‬
‫شدن حقوق با زنده متولد شدن انسان شروع می شود‪ .‬بنابراین از نظر حقوقی اهلیت یعنی توانایی حقوقی‬
‫و قابلیت شخص برای اینکه دارای حق و تکلیف شده و بتواند حقوق خود را اجرا کند فرضا ماده ‪ 22‬آیین‬
‫نامه دفاتر اسناد رسمی مصوب ‪ 1317‬مقرر داشته است تنظیم و ثبت معاملاتی که از طرف قیم صغار و‬
‫محجورین نسبت به اموال آنها در دفاتر واقع می شود بدون اجازه کتبی مدعى العموم محل ممنوع است‪.‬‬
‫از طرفی ماده ‪ 83‬قانون امور حسبی مصوب ‪ 1319‬مقرر می دارد اموال غیر منقول محجور فروخته نخواهد‬

                                                               ‫شد مگر با رعایت مصلحت او و تصویب دادستان‪.‬‬

                                                                   ‫‪88‬‬
   95   96   97   98   99   100   101   102   103   104   105