Page 101 - حقوق مشاورين املاک39
P. 101

‫‪ .4‬مبایعه نامه‬

‫مبایعه نامه از بیع گرفته شده است‪ .‬بیع در لغت به معنی فروختن است که در مقابل خریدن قرار دارد‪.‬‬
‫طبق ماده ‪ 338‬قانون مدنی بیع تملیک عین است به عوض معلوم‪ ،‬اما در اصطلاح عمومی مبایعه نامه یا‬
‫بیع نامه توافق یا قراردادی است کتبی که حداقل دو نفر در برابر یکدیگر‪ ،‬در خصوص چگونگی انجام و‬
‫شرایط خرید یا فروش قصد و تصمیم خود را بیان می کنند‪ .‬به عبارت دیگر عقد بیع که یکی از عقود معینه‬
‫است عبارت است از اینکه یکی می کنند‪ .‬به عبارت دیگر عقد بیع که یکی از عقود معینه است عبارت است‬
‫از اینکه یکی از طرفین که بایع نامیده می شود عین مالی را در مقابل مال دیگری‪ ،‬به طرف خود‪ ،‬که مشتری‬

                                                                    ‫نامیده می شود به قصد بیع تملیک می کند ‪.‬‬

                                                                                               ‫‪ .5‬بيع‬

‫ماده ‪ 338‬قانون مدنی بیع را تملیک عین به عوض معلوم تعریف کرده است؛ یعنی پس از توافق بایع و‬
‫مشتری در مال موضوع قرارداد و قیمت آن و اعلام خواست و اراده دو طرف که به آن ایجاب برای فروشنده‬
‫و قبول برای خریدار گفته می شود ‪ ،‬معامله انجام و اصطلاحا بيع واقع شده است‪ .‬پس از اینکه ایجاب و‬
‫قبول واقع شود‪ ،‬مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن می شود؛ بدین لحاظ عقد بیع بایع را به تسلیم مبیع‬

                                                                           ‫و مشتری را به تادیه ثمن ملزم می کند‪.‬‬

                                                                           ‫‪.6‬شرایط طرفین معامله‬

                                                                            ‫برخی از مهم ترین شرایط عبارت اند از‪:‬‬
‫‪ .1‬هر یک از بایع و مشتری باید علاوه بر اهلیت قانونی برای معامله اهلیت برای تصرف در مبيع يا ثمن‬

                                                                                                ‫را نیز داشته باشد‪.‬‬
‫‪ .2‬عقد بیع باید همراه با رضای طرفین باشد و عقد مکره کسی که با اکراه عملی را انجام بدهد نافذ نیست‪.‬‬
‫‪ .3‬شخص نابینا میتواند خرید و فروش کند مشروط بر اینکه شخصا به طریقی غیر از معاینه یا به وسیله‬

                                                       ‫کس دیگر ولو طرف معامله‪ ،‬جهل خود را مرتفع نماید‪.‬‬

                                                                      ‫‪.7‬شرایط مبيع مورد معامله‬

        ‫مورد معامله از نظر قانونی باید شرایطی داشته باشد که برخی از شرایط آن در اینجا بیان می شود‬
‫‪ .1‬بیع چیزی که خرید و فروش آن قانونا ممنوع است یا چیزی که مالیت و یا منفعت عقلایی ندارد یا‬

       ‫چیزی که بایع قدرت بر تسلیم آن ندارد باطل است‪ ،‬مگر اینکه مشتری‪ ،‬خود قادر بر تسلم باشد‪.‬‬
‫‪ .2‬هرگاه چیز معین به عنوان جنس خاصی فروخته شود و در واقع از آن جنس نباشد بیع باطل است مثلا‬

               ‫ماشینی به عنوان تولید خارج معامله شده ولی بعدا مشخص می شود که داخلی است‪.‬‬
‫‪ .3‬هر چیزی که برحسب عرف و عادت جزء یا از توابع مبیع شمرده شود یا قراین دلالت بر دخول آن در‬
‫مبیع نماید داخل در بیع و متعلق به مشتری است اگرچه در عقد صریحا ذکر نشده باشد و اگرچه‬
‫متعاملین جاهل بر عرف باشند هر چیزی که بر حسب عرف و عادت جزء یا تابع مبیع شمرده نشود‬
‫داخل در بیع نمی شود مگر اینکه صریحا در عقد ذکر شده باشد‪ .‬هرگاه دخول شیئی در مبیع عرفا‬
‫مشکوک باشد آن شی داخل در بیع نخواهد بود مگر آنکه تصریح شده باشد؛ مثلا در معامله خودرو‬
‫نمی دانیم که آیا لوازم جانبی اتومبیل در اصل معامله میباشد یا نه در این صورت اگر عرف آن را داخل‬

                         ‫در معامله بداند پس با انجام معامله فروشنده باید این لوازم را به خریدار بدهد‪.‬‬
‫‪ .4‬مبیع باید در محلی تسلیم شود که عقد بیع در آنجا واقع شده است مگر اینکه عرف و عادت‪ ،‬مقتضی‬

              ‫تسلیم در محل دیگر باشد یا در ضمن بیع محل مخصوصی برای تسلیم معین شده باشد‪.‬‬

                                                                   ‫‪89‬‬
   96   97   98   99   100   101   102   103   104   105   106