Page 99 - الملاحم و الفتن یا فتنه و آشوبهاى آخر الزمان
P. 99

‫‪| P a g e 98‬‬

    ‫بودن لشگر اسلام ميتوانست فتح کند بلکه بايد گفت‪ :‬شان على عليه السلام بالاتر از اينها است‪ ،‬واينکه‬
  ‫قريش با خلافت آن حضرت موافق نبودند دليل اين نيست که على عليه السلام بخلافت عمر راضى بوده‪،‬‬

                                 ‫رضايت على عليه السلام اين بود که با عمر بيعت کند ولى بثعت نکرد‪.‬‬

                                                                                             ‫فصل ‪17‬‬

 ‫جابر بن عبد الله از رسول خدا صلى الله عليه وآله روايت کرده که فرمود‪ :‬در بين فرزندان او يعنى عباس‬
‫پادشاهانى بوجود ميايد که امر امت مرا بچند رنگ در مياورندو خدا بواسطه آنها دين را تغيير خواهد داد‪.‬‬

                                                                                             ‫فصل ‪18‬‬

   ‫امام جعفر صادق عليه السلام ميفرمايد‪ :‬امام زمان صلوات الله عليه در روز عاشورا قيام ميکند‪ .‬رسول‬
‫خدا صلى الله عليه وآله ميفرمايد‪ :‬موقعيکه‪ ...‬شام برگشت مثل اينکه من شخص متکبر يا گرسنه اى را که‬

                        ‫مانع گرگ تپه وصحرا نخواهد شد ميبينم وآن موقع فرج اين (امت نزديک) است‪.‬‬

                                                                                             ‫فصل ‪19‬‬

        ‫سيد بن طاووس ميگويد‪ :‬د رجلد سوم تاريخ ابن اثير ديدم که هرقل گردش کرد تا وارد سمياط شد‪،‬‬
      ‫موقعيکه قصد برگشتن کرد بالاى بلندى آمد ونگاهى بشام کرده گفت‪ :‬السلام عليک يا سوريه يکنوع‬
‫سلامى که بعد از آن (بين من وتو) اجتماعى نباشد ومن بسوى تو عود نميکنم مگر با خوف وترس تا اينکه‬
  ‫آن مولود شوم متولد شود ايکاش متولد نميشد‪ ،‬چقدر عمل او شيرين است‪ ،‬وفتنه او براى روم تلخ خواهد‬
  ‫بود‪ .‬سيد بن طاووس گويد‪ :‬من نميدانم که منظور او از مولود شوم چيست؟ ظاهر اين است که منظورش‬

                                                             ‫آن کسى است که قسطنطنيه را فتح ميکند‪.‬‬

                                                                                             ‫فصل ‪21‬‬

‫سيد بن طاووس رحمه الله ميگويد‪ :‬در جلد سيزدهم معجم البلدان ديدم‪ :‬آن موقعيکه عبدالملک مروان عامل‬
‫خود موسى بن نصير را به طرف مغرب فرستاد که آن را فتح کند وبفتح آن موفق نشد ديد که بر يکطرف‬

       ‫ديوار آن بزبان حميريه چيزى نوشته شده است همينکه آن را استنساخ کردند ديدند که نوشته است‪:‬‬
   94   95   96   97   98   99   100   101   102   103   104