Page 96 - الملاحم و الفتن یا فتنه و آشوبهاى آخر الزمان
P. 96

‫‪| P a g e 95‬‬

   ‫خوشحال است وهيچ وقت حزن وغم وافکار باطله دچار انسان نميشود‪ ،‬وپير وجوان همگى از اينجهت‬
‫يکسانند عجائب وتازگى ميوجات آنها قابل احصا نيست نهرها وبرجهاى عجيبى دارد وطبيعت خون انسان‬
‫وغيره را تقويت مينمايد‪ .‬آنگاه ميگويد‪ :‬اهل تبت آن قدر خوشحال وسر کيفند که هر گاه کسى از آنها بميرد‬
 ‫چندان محزون وناراحت نميشوند‪ ،‬وبعد از آن ميگويند‪ :‬موقعيکه تبع از يمن حرکت کرد واز نهر جيحون‬
‫عبور نموده به بخارا آمد واز آنجا وارد سمرقند شد وآن را مخروبه ديد براى عمران وآبادى آن اقدام نموده‬
  ‫ودر آن جا اقامت کرد‪ .‬سپس از آن جا بطرف صين آمده مدت يک ماه در صين گردش کرد وتبت را بنا‬

                                     ‫کرد وتعداد سى هزار نفر از اصحاب خود را در آن جا ساکن نمود‪.‬‬

                              ‫فصل ‪11‬‬

    ‫رسول خدا صلى الله عليه وآله ميفرمايد‪ :‬کسى بر مردم ظلم نميکند مگر اينکه زنازاده با شد يا رگى از‬
‫زنازادگى در او وجود داشته باشد‪ .‬روزى آنحضرت براى زنان صحبت ميکرد‪ ،‬يکى از زنان آن بزرگوار‬

  ‫گفت‪ :‬يا رسول الله اينحديث خرافه است‪ ،‬فرمود‪ :‬تو ميدانى خرافه چيست؟ خرافه مردى است پليد که زن‬
  ‫او از جن بوده ومدتى در ميان اجنه زندگى ميکرده وبعد از آن او را رها کردند واو هر چه از آنها ديده‬

                                                  ‫بود براى مردم نقل ميکرد وبنقليات او خرافه ميگفتند‪.‬‬

                                                                                             ‫فصل ‪12‬‬

‫على بن الحسين عليه السلام بر عمر بن عبد العزيز وارد شد وعده اى از رجال هم در آنجا بودند‪ ،‬همينکه‬
   ‫آنحضرت از آن جا تشريف بردند عمر بن عبد العزيز باهل مجلس گفت‪ :‬شريفترين مردم کيست؟ گفتند‪:‬‬

‫ايها الامير شما خانواده شريفترين مردم هستيد زيرا که در زمان جاهليت شما با شرافت بوده ايد ودر زمان‬
  ‫اسلام هم داراى مقام سلطنت ميباشيد گفت‪ :‬بخدا قسم که نه چنين است‪ ،‬بلکه شريفترين مردم همين آقائى‬
  ‫بود که الان از نزد ما رفت‪ ،‬زيرا شريفترين اشخاص آنکسى است که مردم دوست داشته باشند از او او‬
                 ‫باشند واو دوست ندا‪-‬شته باشد که از کسى باشد واين موضوع شرح حال اين مولا است‪.‬‬

                              ‫فصل ‪13‬‬

                              ‫على بن ابيطالب عليه السلام ميفرمايد‪:‬‬

‫ثوب اليسار فان ذلک احزم‬       ‫واذا بليت بعسره فالبس لها‬

‫تشکو الرحيم الى الذى لا يرحم‬  ‫ولا تشکو الى العباد فانما‬

‫يعنى‪ :‬موقعيکه بعسرت وسختى دچار شدى لباس آسانى بان بپوشان‪ ،‬زيرا که اين عمل آسانتر است‪ ،‬هرگز‬
  ‫نزد بندگان (خدا) شکايت مکن زيرا که شکايت (خداى) رحيم را نزد کسى کرده اى که رحم نميکند‪ .‬نيز‬
                                                                                  ‫آنحضرت ميفرمايد‪:‬‬

‫والفقر خير من غنى يطغيها‬      ‫النفس تجزع ان ت ُک فقيره‬
   91   92   93   94   95   96   97   98   99   100   101