Page 24 - مجله_ی_نوابت،_شماره_ی_۴_نقد،_مهر_۱۳۹۹
P. 24
جـا توانایـی بهتـر در کنـار آمـد ِن بـا موضوعات و کار در دو حـوزهی فرهنگـی (نزدیـک بـه
را نشـان دهـد کار سـازتر خواهـد بـود ،و چون چهل سـال تدریس در مقاطـع مختلف تحصیلی
موضـوع (سـنت) سرشـتی خـاص دارد ،روش و همـکاری درتالیـف کتا بهـای آموزشـی
خاصـی را کـه آمیـزهای از رو شهـای مختلـف و نظـارت بـر تدریـس و آمـوزش فلسـفه ونقـد
اسـت م یطلبـد .از ایـن رو روش او آمیزهـای از پی شزمین ههـای ایدئولوژیک در امور آموزشـی و
سـاختارگرایی ،تحلیل تاریخـی و تفکیک عناصر تربیتـی) و سیاسـی (از کار در جراید تا عضویت
ایدئولوژیـک از عناصـر معرفتیاسـت .10او پیوند در حـزب اتحـاد ملی نیروهای مردمی و سـپس
این سـه بـا نقد سـنت را چنین توضیـح م یدهد: اتحاد سوسیالیسـتی) و پرکاری و تواضع ،کسـب
سـاختارگرایی ،بـه کل ،بیشـتر از اجـزاء اهمیـت
م یدهـد و «بـه اجـزاء در چارچـوب کلـی کـه کرده باشـد.
بـه آن وابسـت هاند ،نـگاه م یکنـد .ایـن امـر بـرای چابـری بـر آن اسـت راه رسـیدن بـه مدرنیتـه،
داشـتن دیدگاهـی شـام لتر وژر فتـر ضـروری شـناخ ِت سـنت و نقـد آن اسـت .سـنتی کـه
اسـت» تحلیـل تاریخـی نیـز سـبب م یشـود اندیشـ هی عربی نـو معاصربا همـ هی جریا نهای
«تـا صیـرورت را در پیونـد بـا واقعیـت دنبـال و فکـر یاش با آن بنیادگرایانه برخورد کرده اسـت.
عوامل تاثیرگذار و سـمت و سـو دهنـدهی آن را ایـن جریا نها از نظر اپیسـتمولوژیک بر شـیوهی
کشـف کنـد ».و طـرح ایدئولوژیک نیـز «کارکرد واحـدی از اندیشـیدن کـه همـان قیـاس غایـب
ایدئولوژیـک مادهی معرفتی و دشـوارههای آن را بـر شـاهد اسـت اسـتوارند کـه نتیجـ هی آن فهم
سـنتی از سـنت اسـت .9نخسـتین گام نقد سنت
بـر مال م یسـازد»11. کنار گذاشـتن چنین فهمی از سـنت اسـت .برای
البتـه جابـری سـنت را نقـد نمـی کند تـا آن «به ایـن کار بایـد روشـی مناسـ ِب تعامـل باسـنت
مـوره بسـپارد» یـا از آن ابـزار سـرکوب بسـازد بـه کار گیریـم .جابـری بـر آن اسـت بـا انتخاب
بلکـه او باچنیـن نقـدی از سـنت ،م یخواهـد روش مناسـب ،از روش تحمیلـی سـنت رهایـی
نشـان ههای الفـت بـا مدرنیتـه را درآن پیـدا کنـد م ییابیـم .چراکـه سـنت از هـر سـو مـا را احاطه
که از منظر او این نشـان هها در بخشـی از اندیشـه کـرده و بـر مـا فرمـان م یراند .بـا این حـال ،این
مغربـی اسـت .جابری بـا طرح چنین ایـدهای که روش عل یرغـم مهـم بودنـش ،ابزار اسـت و هر
بسـیاری را برآشـفت و اندیش های را که سدههای
متمـادی رواج داشـت و فلسـف هی مغـرب را
ادامـ هی فلسـف هی مشـرق م یدانسـت بـه چالش
کشـید .جابـری بـا مطـرح کـردن گسسـت میان
فلسـف هی مغرب و مشـرق ،فلسف هی مغرب را نه
تنهـا ادام هی فلسـف هی مشـرق بلکـه انقلابی علیه
فلسـف هی مشـرق دانسـت .به گفت هی او درسـت
اسـت که بغداد در مشـرق ،مرکـز اصلی فرهنگ
عربی-اسالمی بـه شـمار م یآمـد و نسـبت بـه
قرطبـه و فـاس ،از پیشـین هی بیشـتری برخوردار
بـود و حتـی بـه مراکـز دیگـر در زمینـ هی علوم
عقلـی و نقلـی یـاری م یرسـاند و از پرتو چنین
مددهایـی این اندیشـه رواج یافته بـود که هم هی
تالیفـات مغرب تکرار نوشـت ههای مشـرق اسـت
کـه تـا پیش از دورهی دولـت موحدین و پیش از
انقالب یا جنبـش اصلاحی ابن تومرت درسـت
شماره /4اهــواز /مــهر /1399سپتامبـر 24 2020