Page 25 - مجله_ی_نوابت،_شماره_ی_۴_نقد،_مهر_۱۳۹۹
P. 25
علمـی و فلسـفی در اندلس ،سـه مرحل هی معین
داشـت :مرحلـه ریاضیـات سـپس مرحلـه منطق
[و ریاضـات] و پـس از آن فلسـفه اسـت» 14بـه
عبارتی فلسـف هی بـا پی شنیازهایش پدیدار شـده
اسـت البتـه جابـری بـه عوامـل دیگـری چـون
گسـیختگی سیاسـی مشـرق کـه فلاسـف هی آن
سـمان را واداشـت تا به دنبا لسـاز گارگری دین
و فلسـفه باشـند ،در حالی که فلاسف هی مغرب و
اندلـس نیازی به چنین سـاز گارگری نداشـتند و
ابن رشـد آشـکارا این دو را « دونهاد مسـتقل»15
مـی دانسـت او در برابر ضرب هی غزالی از فلسـفه
دفـاع کـرد .از ارسـطو فراتـر رفـت و در شـرح
ارسـطو به برداشـ تهای پیشاارسـطویی متوسـل
نشـد .اندیشـ هاش ،سراسـر نقد و اصلاح اسـت
و نم یتـوان ِخـرد او را بـه سـادگی دسـ تمای هی
قدرت و سیاسـت کرد .در نتیجه آن چه از سـنت
م یتوانـد بـا مـا معاصر باشـدِ ،خرد نقاد اوسـت.
پژوه شهـای جابـری در بسـیاری از کشـورها
از سـوی فرهیختـگان ،عـرب ،اروپایـی ،مالایی، بـود .امـا پـس از آن نم یتـوان بـه درسـتی آنهـا
ترک ،کرد و امازیقی ،نقد و بررسـی شـدهاند که اعتمـاد کـ رد ،زیـرا از پرتو جنبـش اصلاحی ابن
ذکـر هم هی آنها فهرسـت بالا بلنـدی را م یطلبد تومـرت ،اوضاع و احوال بکلـی تغییر یافت .این
کـه در حوصلـ هی این مقال نیسـت .علی حرب، جنبـش کـه در سـای هی تلا شهـای ب یوقفـ هی
جرج طرابیشـی ،حسـن حنفـی ،هشـام غضیب، ابـن تومـرت و تحـت تاثیـر عوامـل سیاسـی-
اجتماعـی ،به سـرعت به انقالب فرهنگی تبدیل
شـد و تـرک تقلیـد از مشـرقیان و بازگشـت بـه
اصـول و برپایـی فرهنـگ اصیل اسالمی را سـر
لوحـ هی کارهایـش قـرار داد 12.انقلابـی کـه ابن
حـزم و ابـن رشـد و شـاطبی ،یـار یاش دادند و
ابـن خلـدون نیـز پیـرو عق لگرایـی آن بـود ،بـه
گونـ های کـه جابـری معتقـد اسـت :آ نچـه «ابن
رشـد در سـاحت عقیده به کار گرفت و شـاطبی
بـر مبنـای آن ،کار روی اصـول شـریعت را آغاز
و بـه فرجـام رسـاند ،ب هعنوان مفهومـی موجه در
اندیشـ هی ابـن خلـدون وجود داشـت»13.
جابـری عوامـل پیـش زمینـ هی ایـن وضعیـت
اندیشـه در مغرب یا به عبارتی گسسـت فلسف هی
مغرب از مشـرق و اتکای آن به شـیوهی استدلال
ارسـطویی را با اسـتناد به نقل قولـی از ابن طفیل
برم یشـمارد و نتیجـه م یگیرد« :رشـد اندیشـ هی
شماره /4اهــواز /مــهر /1399سپتامبـر 25 2020