Page 34 - مجله_ی_نوابت،_شماره_ی_۴_نقد،_مهر_۱۳۹۹
P. 34

‫تـا شـهر از رنـج آن محالت رهایـی یابـد (نقدی‬          ‫نـوع عمـل نـاروا را در خـود جمـع م ‌یکننـد تـا‬
‫و زارع؛ ‪ ،)1392‬محل ‌ههـای خوا ‌بآلـود و محـل‬          ‫مابقـی شـهر را از وجـود آنهـا مبرا سـازند‪ .‬فوکو‬
‫تمرکـز انواع جرایم (نصیـری؛ ‪ ،)124 :1385‬آپاندیس‬       ‫در کتـاب سکسـوالیته نشـان داد کـه در عصـر‬
‫نواحـی شـهری یا حاشـی ‌ههای گندابـی (هـاد ‌یزاده؛‬     ‫ویکتوریـا بـرای طـرد ه ‌مجن ‌سگرایـی‪ ،‬بـه جای‬
‫‪ ،)1382‬درصـد بالایـی از ب ‌یسـوادی‪ ،‬جنایـت و‬          ‫سانسـور کـردن و مخفی کردن آن‪ ،‬سـخن گفتن‬
‫ناهنجار ‌یهـای روانـی ( شـاطریان و همـکاران؛ ‪:1392‬‬    ‫از آن را بـاب کـرد‪ .‬کمـا ای ‌نکـه بـرای طـرد‬
‫‪ ،)21‬شـاغل در بخش ساختما ‌نسـازی یا به خرید‬           ‫دیوانـگان در قـرن هجدهـم میالدی‪ ،‬سـخن از‬
‫و فـروش سـیگار و مـواد مخـدر اقـدام م ‌ینمایند‬        ‫دیوانگـی افزایـش یافت‪ .‬بدین ترتیب سـخنوری‬
‫(ربانـی و همـکاران؛ ‪ )135 :1383‬سـاکنان محالت‬          ‫دربـار‌هی محلات به اصطلاح حاشـیه‪ ،‬حرکتی به‬
‫حاشـیه افـراد پرخاشـگر‪ ،‬منحـرف‪ ،‬بزهـکار‪ ،‬غیر‬          ‫سـمت بازنمایـی و برسـاخت آنهـا به سـان امری‬
‫قابـل اعتمـاد کـه دولـت باید بـه صورت پلیسـی‬          ‫مغایـر و ناهنجـار اسـت؛ بـا چنیـن هدفـی همـه‬
‫و امنیتـی بـا آنها برخورد کند و از سـکن ‌هی سـایر‬     ‫ریـز و درشـت آن محالت بـه عنـوان موضـوع‬
‫بخ ‌شهای شـهر در برابر سـاکنین حاشیه حفاظت‬            ‫مطالعـه و ابـژ‌هی حوز‌ههـای متفـاوت علوم شـد؛‬
‫کنـد‪ ،‬نیـروی انتظامـی بایـد وارد عمل شـود تا از‬       ‫تنهـا بـه مـدت ‪ 20‬سـال (از سـال ‪ 1375‬تـا ‪،)1395‬‬
‫شـهر در برابـر ایـن کلیـت ناه ‌مگـون و خطرناک‬         ‫‪ 255‬مقال ‌هی علمی پژوهشـی‪ ،‬بیـش از ‪ 70‬کتاب‪،‬‬
‫دفـاع کنـد (ربانـی و همـکاران‪2006 ،‬؛ نقـدی و صادقـی‪،‬‬  ‫صدهـا مقاله علمـی ترویجی و صدهـا طر ‌حهای‬
‫‪2006‬؛ توسـلی و نورمـرادی‪ )2012 ،‬ای ‌نهـا قطـر‌های از‬  ‫مطالعاتـی بـا مضمو ‌نهـای مشـابه بـه توصیـف‬
‫سـیلاب مطالعات شـهری ایران است که به شکل‬              ‫دیگران تالیف و منتشـر شـد‪ .‬گفتمان شـهر ایران‬
‫روزانـه در حـال بلعیدن زندگی و وجود سـاکنین‬           ‫مـدرن طـی چنـد دهـه‪ ،‬ب ‌هواسـطه «نظاره کـردن»‬
                                                      ‫دیگران و «سـخ ‌نوری» بـه جای آنها‪ ،‬جغرافیاهای‬
          ‫محالت به اصطلاح حاشـیه اسـت‪.‬‬                ‫از قبل موجود را سـرکوب و مطیع خود سـاخت‪.‬‬
‫شـهر مـدرن ایرانـی در بدو تولـدش (‪ 1300‬بـه بعد)‬       ‫شـما نم ‌یتوانید یـک صدم مطالعاتی کـه دربار‌هی‬
‫از «شـهر دیگـران» یـا «دیگـران شـهری»‪ ،‬آینـ ‌های‬      ‫محالت حاشـیه نگاشـته شـده را پیـدا کنیـد که‬
‫تمـام قـد برای خودش سـاخت تا خـودِ اید‌هآلش‬           ‫محـور مطالعـ ‌هی آنهـا محالت مرکـزی‪ ،‬مرفـه‬
‫را در آن ببینـد؛ دیگـر ‌یای کـه بـا آن بـه مخالفت‬     ‫و درواز‌هدار پیـدا کنیـد‪ .‬بـه راسـتی چنـد مطالعـه‬
‫پرداخته شـود و آن چه نم ‌یخواهم باشـم را به او‬        ‫دربـار‌هی گیـت بوسـتان‪ ،‬شـهرک نفـت‪ ،‬شـهرک‬
‫الصـاق کنـم‪ .‬زندگی محلات به اصطلاح حاشـیه‬             ‫ملـی حفـاری و‪ ...‬م ‌یتوانیـد پیـدا کنیـد‪ .‬مـن کـه‬
‫بـه عنـوان «فضاهـای نامعقـول» نوعـی تصویری‬            ‫چیـزی نیافتـم‪ ،‬زیرا پی ‌شفـرض این اسـت که آن‬
‫آینـ ‌های و منفـی از «فضـای معقـول» اسـت‪ ،‬کـه‬         ‫محالت طبیعی‪ ،‬ایـد‌هآل و کامل هسـتند‪ ،‬و در آن‬
‫ظاهـراً در خان ‌ههـای مناسـب‪ ،‬خیابا ‌نهـای تمیـز‪،‬‬     ‫محالت مشـکلی نیسـت کـه بخواهیم دربـار‌هی‬
‫محل ‌ههای سـرزنده با سـاکنینی موفـق‪ ،‬قانو ‌نمدار‬      ‫آن مطالعـ ‌های انجـام داد‪ .‬بنابرایـن تـوان گفـت که‬
‫و ‪ ...‬یافـت م ‌یشـود‪ ،‬توصیـف م ‌یشـود‪ .‬گفتمـان‬        ‫نمـود «جغرافیـای شر‌مسـاری»‪ ،‬خـاص جوانـان‬
‫شهرسـازی ایـران مـدرن در واقـع داسـتان یـک‬            ‫زویـه‪ ،‬خروسـیه‪ ،‬چنیبـه و‪ ...‬نم ‌یباشـد‪ .‬اسـاتید‪،‬‬
‫«هندسـ ‌هی نف ‌یهـای اجتماعـی‪ -‬فضایـی» اسـت‬           ‫فرهیختـگان و روشـ ‌نفکران زیـادی هسـتند کـه‬
‫کـه در آن مکا ‌نهـا و افـراد معینـی بـه دلیـل ابـژه‬   ‫‪ -‬خودآگاهانـه و ناخودآگاهانـه ‪ -‬نـه تنهـا چنین‬
‫شـدن دان ‌شهـای جدیـد‪ ،‬از مـکان هـای عـادی‬            ‫تصـوری نسـبت به محالت خاصی دارنـد بلکه‪،‬‬
‫جامعـه طـرد می شـوند ‪.‬بدین ترتیب تـوان گفت‬            ‫قلـم آنهـا بـه خلق چنیـن تصویـری آلوده اسـت‪.‬‬
‫جغرافیاهـای موسـوم بـه حاشـیه‪ ،‬هویتـی اسـت‬            ‫محلـه یـا کوچه های کثیف یک شـهر ‪ ،‬نظامی‬
‫کـه دانـش هـای گوناگـون در خلـق آن دسـت‬               ‫ناتـوان در پیوسـتن بـه اقتصـاد و اجتماع رسـمی‬
‫دارنـد‪ .‬شـبیه آن چـه سـعید آنهـا را «امپراطـوری‬       ‫(عابدین رکوش؛ ‪ ،)1381‬تقابلات بین نسـلی و فرهنگ‬
‫متنـی» م ‌ینامـد؛ هما ‌نگونـه کـه غـرب ب ‌هواسـطه‬     ‫ناگـوار مردسـالاری اقتدارگرایانـه (فخاری و همـکاران؛‬
‫دان ‌شهـای خاص خود‪ ،‬توانسـت امپراطور ‌یهای‬            ‫‪ ،)1388‬آپاندیـس شـهر کـه بایـد جراحـی شـوند‬
‫خود را بر اذهان جهانیان بگسـتراند‪ .‬گفتمان شـهر‬

‫شماره ‪ /4‬اهــواز‪ /‬مــهر ‪ /1399‬سپتامبـر ‪34 2020‬‬
   29   30   31   32   33   34   35   36   37   38   39