Page 40 - مجله_ی_نوابت،_شماره_ی_۴_نقد،_مهر_۱۳۹۹
P. 40

‫رادیـکال اسـت و ایـن وجـه فلسـف ‪‎‬هی او باعـث‬       ‫تحلیلیانتقادیازبرخی �پی ‌شداور ‌یها‬
‫م ‪‎‬یشـود‪ ،‬آن دو سـیاره در مـداری بـا جاذبـ ‪‎‬هی‬     ‫دربار ‌هیفلسف ‌هینیچه؛‬
‫شـدید گـرد هم بگردنـد و گاه همدیگر را جذب‬          ‫بهطورخاصکتاب«فراسوینیکوبد»‬
                                                   ‫ افشینپورموسوی‬
                                ‫خـود کنند‪.‬‬
                                      ‫دوم‬                                             ‫مقدمه‪:‬‬
                                                                                             ‫اول‬
‫یکی از مشـهورترین انگار‪‎‬هها دربار‪‎‬هی فلسـف ‪‎‬هی‬
‫نیچـه‪ ،‬ناهمگونـی و ب ‪‎‬یقاعدگـی و غیرنظا‪‎‬ممندی‬      ‫پی ‪‌‎‬شفر ‪‎‬ضهایـ ‪‎‬ی دربـار‪‎‬ه ‪‎‬ی فلسـف ‪‎‬ه ‪‎‬ی نیچـه و‬
‫روش فلسـف ‪‎‬هی اوسـت‪ .‬ایـن انـگاره اگرچـه از‬        ‫آثـار او وجـود دارد کـه همگـی از آنهـا باخبـر و‬
‫اسـاس غل ‪‎‬طدرغلـط نیسـت‪ ،‬امـا سـعی خواهـم‬          ‫آگاهیـم‪ .‬کـدام یـک از مـا تـا کنـون بارهـا نیچه‬
‫کـرد تـا از طریـق مراجعـه بـه متـن کتـاب و‬         ‫را فیلسـوفی شـرور و نژادپرسـت و ز ‪‎‬نسـتیز‬
‫بازخوانـی مفص ‪‎‬لبند ‪‎‬یهـای اصلی این اثر‪ ،‬نشـان‬     ‫در نظـر نیـاورده اسـت؟ شـاید آنـان کـه ب ‪‎‬یهیچ‬
‫دهـم چگونـه او سـعی م ‪‎‬یکنـد نظمـی درونی و‬         ‫درنگـی وارد «متـن» آثـار او شـد‌هاند بتواننـد در‬
‫روشـی شـخصی بـرای فلسـف ‪‎‬هی خـود سـاز‬              ‫ای ‪‎‬نبـاره تردیـد کنند‪ .‬البتـه در این جسـتار کتاب‬
‫کنـد ‪ .‬یکـی از تفاو ‪‎‬تهـای نیچـه بـا فلاسـف ‪‎‬هی‬    ‫فراسـوی نیـک و بـد مدنظـر اسـت کـه بـه طور‬
‫پیـش از خـود روش بشـدت شـخصی او در‬                 ‫محـوری در افـق آن کلیـت اندیشـ ‌هی نیچـه در‬
‫سـبک اثر اسـت ‪ .‬او مـدام از راوی او ‪‎‬لشـخص‬         ‫برابـر کژفهم ‌یهـا یـا سـؤتفاه ‌مها مـورد واکاوی‬
‫اسـتفاده م ‪‎‬یکنـد ‪ ،‬گویـی خـود در میـان مهلکـه‬     ‫قـرار م ‌یگیـرد‪ .‬تالش کـرد‪‎‬هام تـا از دل روش‬
‫ایستاد‪‎‬هاسـت و از تجـارب و مشـاهدات خـود‬           ‫فلسـفیدن او و نـگاه چندبعـد ‪‎‬یاش‪ ،‬خوانشـی‬
‫بهـره م ‪‎‬یبـرد تا نشـان دهد فلسـف ‪‎‬هی او تجربی و‬   ‫اسـتوار بـر متـن ارایـه کنـم‪ .‬بـه هـر حـال بـر‬
‫معطـوف بـر زندگ ‪‎‬یشـخصی و درونی اوسـت و‬            ‫مـن ببخشـایید کـه بایـد عـرض کنـم‪ ،‬بسـیاری‬
‫نـه چیـزی پ‪‎‬اد‪‎‬رهـوا که فقـط مدعـای متافیزیکی‬      ‫از ایـن پی ‪‎‬شداور ‌یهـا‪ ،‬بدفهم ‪‎‬یهـا و چ ‪‎‬هبسـا‪،‬‬
‫دارد ‪ .‬ایـن حالـت ویژه و شـخصی ‪ ،‬حا ‪‎‬لوهوای‬        ‫نفهم ‪‎‬یهای شـارحان‪ ،‬منتقدان و دانشـورانی بوده‬
‫مطالعـات کیفـی علـوم انسـان ِی دانشـگاهی در‬        ‫اسـت کـه حتـی زحمـت خوان ‪‎‬شهـای مقدماتی‬
‫قـرن بیسـتم را الهـام بخشـیده اسـت‪ .‬از جملـه‬       ‫بـه خـود نداد‪‎‬هانـد‪ .‬نیچـ ‪‎‬هی فراسـوی نیـک‪‎‬و بد‬
‫آثـار فوکـو‪ ،‬دلوز و جامع ‪‎‬هی دانشـگاهی موسـوم‬      ‫– چراکـه چندیـن نیچـه داریـم – ناسیونالیسـت‬
‫بـه جنبـش کیفی‪ .‬نیچـه بدرسـتی فهمید‪‎‬هاسـت‪،‬‬         ‫نیسـت‪ .‬ز ‪‎‬نسـتیز نیسـت‪ .‬ضداخالق نیز نیسـت‬
‫مفاهیمـی چـون قـدرت‪ ،‬عشـق و زن در نـزد او‬          ‫– اگـر اخالق را اخلا ‪‎‬قمذهبـی و نـوادگان‬
‫جـور منحصربفـردی ادراک م ‪‎‬یشـوند و از ایـن‬         ‫مذهـب یعنی سـرمای ‪‎‬هداری‬
‫طریـق ب ‪‎‬یهیـچ ترسـی همانگونـه کـه خـودآن‬          ‫و پوپولیسـم نشـماریم‪.‬‬
‫اید‪‎‬ههـا را درک و تجربـه کرد‪‎‬هاسـت‪ ،‬بیا ‪‎‬نشـان‬     ‫نیهیلیسـت نیسـت‪ .‬نیچ ‪‎‬هی‬
‫م ‪‎‬یکنـد‪ .‬و هیـچ پـروای ایـن را ندارد کـه آنها را‬  ‫فراسـوی نیک‪‎ ‎‬و بـد آ ‌نقدر‬
‫نیز تفسـی ‪‎‬رهای شـخصی خـود معرفی کنـد و نه‬         ‫از ایدئولوژی نازیسـتی دور‬
‫بُ ‪‎‬توار‪‎‬ههـای حقیقـ ِت والا‪ .‬حا ‪‎‬لوهوای شـخصی‬     ‫اسـت کـه م ‌یتـوان آنهـا‬
‫فراسـوی نیـک و بد باعث م ‪‎‬یشـود گاهـی بنظر‬         ‫را از دو سـیار‪‎‬هی متفـاوت‬
‫مجموعـ ‪‎‬هی منظمـی از یادداشـ ‪‎‬تهای روزانـه و‬       ‫دانسـت‪ .‬امـا نیچـ ‪‎‬هی‬
‫گاهـی دفتـری از سلسـله نقدهـا بنظرها برسـد ‪.‬‬       ‫فراسـوی نیـک ‪‎‬و بـد‪،‬‬
‫امـا نیچه واقف اسـت که هم ‪‎‬هچیز تفسـیر اسـت‬

        ‫و هی ‪‎‬چچیـز «حقیق ‪‎‬تآسـمانی» نیسـت‪.‬‬

‫شماره ‪ /4‬اهــواز‪ /‬مــهر ‪ /1399‬سپتامبـر ‪40 2020‬‬
   35   36   37   38   39   40   41   42   43   44   45