Page 54 - مجله_ی_نوابت،_شماره_ی_۴_نقد،_مهر_۱۳۹۹
P. 54
دربسـیاری ازاندیشـ ههایش از افلاطـون تاثیـر گنوس یهایاسکندری
پذیرفته اسـت اوهمانند دیگر گنوسـیان مسیحی، «کسـی کـه نامحسـوس را بـه صـورت مجسـم
عقایـد و باورهـای مسـیحیت را به یک دوالیسـم م یانـگارد و آنـگاه بـا قـراردادن مجسـم
محـول م یکنـد .کـه ناشـی از تاثیرگـذاری دربرابرمجسـم ،منکـر و اقعیـت جهـان م یشـود
زرتشـت وافلاطـون اسـت( ».النشـار،1995 :ص)81 گنوسـی است(».یاسپرس،1388:ص)115گنوسـ یها
این دوالیسـم گنوسـیان باعث شـد تا ادعا نمایند همزمان با مسـیحیت در اسـکندریه پدیدار شـدند
کـه تورات وانجیـل با همدیگر ناسـازگارند .آنان و در کسـوت ایـن دیـن بـه رقیبی قدرتمنـد برای
برایـن اعتقـاد شـدند کـه «تـورات ازخداوند ،یک آن مبـدل شـد .و در طی چهار قـرن به یک تهدید
پنداشـت خشـن مجسـم م یکنـد درحالـی کـه جـدی برای مسـیحیت مبدل شـد« .گنوسـیس به
انجیـل ازیک خداونـد فروتن ،بردبـار و ب ینهایت معنای شـناخت عرفانـی یاتاملی وجـود الهی بود
نیک ،رومی گشـاید .بر همین اسـاس باسـیلیدس کـه برای کسـانی کـه به ایـن جریان می پیوسـتند
در تفسـیرخود ازخداوند عهد قدیم ،او را پیشوای امکا نپذیـر م یشـد ایـن اندیشـ هها که بـه عنوان
فرشـتگان اهریمنی توصیـف م یکند(.همـان،ص)82 تفسـیرصحیح ،امـا مرمـوز ،عقاید مسـیحی رواج
اطلاعاتـی که دربـاره والنتینوس وجـود داردبیش یافـت ازعرفـان یونان یگـری ونیـز فرقـه اسـن
ازباسـیلیدس است .او اگر چه متاثر از باسیلیدس هـای یهـودی سرچشـمه گرفتـه بـود ،در میـان
بـوده ولی ،در برخی از اندیشـ ههای خود به ویژه ایـن منابع{فکـری} تاثیرهای زرتشـتی نیزوجود
دربحـث چگونگـی نشـأت یافتـن موجـودات داشت(.اسـمارت1383:ص« )106نویسـندگان آییـن
ازخداونـد ،بـا اواختالف نظـر دارد .والنتینـوس گنوسـی عبـارات عهـد جدیـد را بـه گونـ های
بـاور دارد که وجود الهی به صـورت واحد نبوده تفسـیر م یکردنـد کـه خشـم رهبران مسـیحی را
و نشـأتی دوگانـه دارد او راه خـود را از افلاطون برانگیخـت و پرسـ شهایی درباره شـکل صحیح
و باسـیلیدس در موضـوع بنیـاد پلیـدی درجهان تفسـیرکتاب مقدس مطـرح کرد(».مک گـراث1392:
جـدا م یکنـد والنتینـوس بـاکاوش در خاسـتگاه ،ص )60گنوسـیان هرگـز مدعـی پیوسـتگی
انسـان« ،دوگانـه جسـم وروح رام یپذیـرد ولـی باکلیسـای اولیـه نبـوده اندآ نها تنها اندیشـ ههای
آن رایـک کشـاکش دوگانـه ژرفایـی م یداندکـه نوابـداع کردنـد و بـه شـکلی نادرسـت ،مدعـی
ازیکسـو آفریـدگار این جهان اسـت که بوسـیله بودنـد که این اندیشـ هها ،مسـیحی اسـت .مکتب
فرشـتگانش محافطت م یشـود و نخستین کتاب گنوسـی والهیـات مسـیحی باایـن اندیشـه کـه
عهـد عتیـق ،ازآن سـخن م یگویـد و از سـوی جهـان آفریـده شـده و روزی نابود خواهد شـد،
دیگرمیـان خداونـد برتـر یـا پـروردگار خوبی و هسـتی را بـه محدودیـت زمانـی تنـزل داده و از
نیکویـی اسـت(».همان ،ص )83والنتینـوس داسـتان ایـن راه بـا نظریـه ابدیـت مـاده و ابدیـت جهان
آفرینش را از دید مسـیحیتی م ینگـرد که،آمیخته مبارزه کردهاند(.یاسـپرس ،1388:ص )94شـکوفایی
بـا باورهـای شـرقی ویهـودی ،وحتـی فلسـفی گنوسیسـم مسـیحی دراسـکندریه میانه قرن دوم
الحـادی اسـت .انسـان ،آفرینش خداوند نیسـت میالدی وتوسـط سـه نفـراز مشـاهیرآن یعنـی
بلکه ،فرشـتگان اسـت پـس خداوند برآن شـدتا
بشـریت را از پلید یهـا برهانـد وعیسـی مسـیح باسـیلیدس ،والنتینـوس و مرقیـون بـود.
را ،بـه سـیمایی غیرخدایی-غیرمـادی از آسـمان باسـیلیدس درنیمـه نخسـت قـرن دوم میالدی
فروفرسـتاد ،هماننـد اینکـه درمیانـ هی موجودات دراسـکندریه بـه شـهرت رسـید برخـی دروهلـه
نخسـت ،او را یـک واعـظ اخلاقـی دانسـته کـه
آسـمانی و بشـری باشد. اندیشـه خـودرا بـر محوریـت معضل شـر ،و تبیین
او پیدایـی مسـیح درچنیـن سـیمای ی–غیرخدایی/ لطـف خداونـدی قـرارداده اسـت .بـه نظرم یرسـد
غیر بشـری -را ناشـی ازاعتقاد خویـش به تباهی «با سـیلیدس در مقوله خیر و شـر و بازگشـادن آن،
مـاده تفسـیرکرد .ایـن بازشناسـی سرسـختانه متاثـراز زرتشـت باشـد .افـزون برآن باسـیلیدس
شماره /4اهــواز /مــهر /1399سپتامبـر 54 2020