Page 55 - مجله_ی_نوابت،_شماره_ی_۴_نقد،_مهر_۱۳۹۹
P. 55
کـه او راه گنوسـیان مسـیحی را در باورپذیـری میـان جهـان خدایی وحیـات الهی/جهـان زمینی
بـه دوالیسـم تعارض گونـه میان تـورات وانجیل و موجـودات مـادی دراصـل یـک فلسـفه دینـی
باریشـ ههای شـرقی اسـت که والنتینوس و دیگر
ادامـه داد. پیروان گنوسـی مسـیحی تلاش کردنـد تا پلیدی
کلمنتاسکندری در جهـان زمینـی را با آن تفسـیر نماینـد مرقیون
کلمنـت بـه مدرسـ های وابسـتگی داشـت که در پس از والنتینوس از مشـهورترین گنوسـیان است
قـرن دوم میالدی بـه واعظان شـهرت داشـت و او از یـک خانـواده ثروتمنـد بـود کـه با سـفر به
کارکـرد آن دفـاع از دین بـود .در بـاور مورخان، روم ،بـر آن شـد تـا با فراگیـری اندیشـ ههای که
ایـن مدرسـه نخسـتین نهادعلمـی بـزرگ بـرای پولـس آغازیده ،مسـیحیت را از یهودیت برهاند.
آمـوزش الهیـات مسـیحی بـه شـمارم یرود کـه مرقیـون «بـا وجـود آنکـه هماننـد گنوسـ یها،
بیانگـذاران آن برای بنیا نسـازی الهیات مسـیحی دلبسـتگی چندانـی بـه عرفـان نداشـت امـا در
وهـم چنین نهادن تفسـیر ،شـرح و تعریف برای برابرشـریعت موجـود در متـون مقـدس عبـری،
مسـیحیت ارتودوکس ،بکاربستند .کلمنت درایام بـه شـدت واکنـش نشـان داد از نظـر او عشـق
جوانی ازفلسـطین ،سـوریه ،یونان وایتالیا دیدار و مه متریـن چیز بـود ...از نظر مرقیـون ،یهوه همان
در محضر مشـاهیر آن روزگار ،شـاگردی نمود و جهـان آفریـن شـریر بـود خدمت عیسـی منوط
با اندیشـ ههای فلسـفی ولادینی آشـنا گشت.پس به سـرنگونی ایـن موجود اهریمنی بـود دراعتقاد
از آن بـه افلاطـون گرایـش پیدا کـرد درافلاطون او خـدای عیسـی ،خـدای متعال عشـق بـود ودر
نیزآمـال روحانـی خـود را پیـدا نکـرد زیـن پس ایـن ویژگـی بـا جهـان آفریـن واضع شـریعت،
بـه مسـیحیت گراییـد .کلمنـت درپـی آن بـود تا
نشـان دهـد «یـک مسـیحی بـدون اینکـه یـک بسـیارتفاوت داشت(.اسـمارت،1383 :ص)108
بدعتـکار باشـد ،م یتوانـد پرسـ شهای فلسـفی بنابرنظرمرقیون«انجیل پدرمسـیح را خداونـد
وعقلانـی را مـورد بررسـی قـرار دهد».لیـن،1390: بخشایشـگر آمرزنـده م یدانـد در حالی کـه بنابر
ص)28اوکتا بهـای عدیـدهای را تالیـف کـرد وی توصیـف عهد قدیـم ،یهوه خداوند جنگ اسـت
معتقـد اسـت کـه راهنمـای آسـمانی ،لوگـوس، و سـخت گیـر وخشـن ومسـتبد؛ و غیرممکـن
هنگامـی که مـردم را به رهایـی م یخواند هدایت اسـت که ایـن یهـوه ،پدرعیسـی مسـیح امانتدار
کننـده خوانده م یشـود و زمانی که جـان رادرمان باشـد» (النشـار،1995ص .)84اوم یگویـد :ایـن کدام
م یکنـد و م یپیرایـد ،مـؤدب نامیـده م یشـود وبه خداونـد نیکـی اسـت کـه تمـام انسـا نها را بـه
هنگامـی کـه وحـی را م یآموزانـد ،معلماسـت.و بهانه خوردن سـیب توسـط اجداد نخسـتین شان
این طریقت آرمانی اسـت که لوگوس بـرای رهایی ما و بواسـطه دوسـت داشـتن زنـی ،بـا ب یرحمـی
از میـان بـردارد .یهـوه همـان خالق جهان اسـت
در پـی م یگیرد. وگوشـت و اسـتخوان انسـان را از مـاده آفریـد
بنابرایـن کلمنـت بـا در پیـش گرفتـن ایـن طبقه و روح انسـان را دربنـد ،درکالبـدی ازپلیـدی
بنـدی ،تالیـف خـود را با نگاشـت کتابـی تحت واهریمنی(جسـم انسـان) رهـا کـرد .خداونـد
عنـوان هدایـت کننـده م یآغـازد و در آن بـر بی مهتـری از یهـوه ،اراده کـرد تا ایـن روح را از آن
دینـان تاختـه وآ نهـا را بـه ایمـان بـه مسـیحیت زنـدان برهانـد پس فرزند خود ،عیسـی مسـیح،
فرام یخوانـد .کتـاب دیگرخـود را نیـز بـا عنوان را بـه زمیـن فرسـتاد .مرقیـون معتقـد اسـت کـه
مـودب یـا معلـم م ینـگارد کـه درآن معلـم «نیـکان ،کسـانی هسـتند کـه بسـان پولـس عمل
مسـیحیان ،همان فرزنـد خداوند ،که در سـیمای م یکننـد و یهـوه وشـریعت یهـود را بـه کنـاری
یـک انسـان اسـت .الگوی برتـری که بایـد بدان نهـاده و از تقـرب بـه تابوهـای مقـدس عبـری،
اقتـدا نمـود .آنچـه را کـه ازنوشـت ههای کلمنـت ازدواج ولذت جنسـی پرهیزکنند»(همـان،ص )84در
برم یآیـد او نخسـتین فـرد مسـیحی اسـت کـه بررسـی باورهـا وآرای مرقیون ملاحظه می شـود
شماره /4اهــواز /مــهر /1399سپتامبـر 55 2020