Page 56 - مجله_ی_نوابت،_شماره_ی_۴_نقد،_مهر_۱۳۹۹
P. 56
ضـروری بـرای مربیـان کلیسـا در برابر دشـمنان درپی سـازگاری دین بافلسـفه برآمـد او در زمانه
بـرای دفـاع از عقیـده م یدانسـت .بـا برشـمردن خـود ،دراقتبـاس از هـر روش شـناخت خداوند
فلسـفه بـه عنـوان راه پیشـبرد مسـیحیت بـا تـن در آموزههـای فیثاغـوری یا افلاطونـی هی چگونه
پـوش علمـی عقلانـی م یگویـد :فلسـفه ارمغان تردیـدی بـه خـود راه نم یدهـد .برهمیـن
خداونداسـت چراکـه جهـان الحـاد بـا معرفـت اسـاس ایـن موضـوع را در سلسـله گفتارهای او
حقه مسـیح و مسـیحیت آگاه م یشـود .فلسفه به دربـاره چگونگی دسـتیابی شـناخت همبسـتگی
مثابـه معلـم و یا مـودب بـرای عقلانیـت یونانی خالصانـه مشـاهده م یکنیـم کـه درآن همـان
بـود همـان سـان کـه شـریعت بـرای یهـود بـود شـیوههایی کـه درچکیـده افلاطونـی البینـوس
فلسـفه نیـز بـه مثابـه همتایـی اسـت کـه راه را در ارتبـاط بـا خداونـد دریافـت شـده اسـت را
بـرای انسـان هموار م یکنـد تا کمال خـود را در بـه کار م یبنـدد وم ینویسـد :خداونـد جنـس،
نـوع ،بشـر ،عـدد و یـا عـرض و موضـوع نبوده
مسـیحیت پ یجویـی کنـد. و نیسـت(ابوالقحف،2004:ص )103کلمنـت اولیـن
کلمنـت بـدون در نظرگرفتـن منشـأحقیقت ،در اندیشـمند مسـیحیت اسـت کـه شـوق بالایی به
صورتـی کـه با عقیده مسـیحی او سـازوار باشـد فلسـفه داشـت وبا وجوددفاع سرسـختانه ازدین،
آن را م یسـتاید از ایـن رو اندیشـ ههای افلاطـون آموزش فلسـفه را تشـویق م یکرد .او از اندیشـه
را کـه بسـیاری از آنهـا بـا آنچـه خداونـد فـرو هلنی تقسـی مبندی مسـیحیان به دوطبقه مسـیحی
فرسـتاده مطابقـت دارد را سـتایش م یکنـد .او راسـتین و گنوسـی ،را بـه عاریـت گرفـت ولـی
افـزون بـرآن فلسـفه رواقـی را بـه ویـژه در باب شـکل سـاده لوحانـه توهمـی آن راکـه در میـان
تحلیـل فضلی تهـا و پلید یهـا تحسـین م یکند. بدع تگرایـان وگنوسـی هارایـج وروا بـود را
کلمنـت اسـکندری نسـبت بـه زندگـی اخلاقی،
پاکـی روح ورسـیدن بـه خداونـد همـت گمارد. ردکرد(عطیتـو ،1992:ص)295
او یـک مسـیحی کاملـی بـود کـه زندگـی خـود ایـن شـوق کلمنـت به فلسـفه ب یدلیل نبـود و به
را وابسـته بـه مسـیح م یدانسـت« .در باورهـای نوعـی م یتـوان آن را واکنشـی در برابرکلیسـا و
اخلاقـی نیـز از برخـی مذاهـب یونانـی تاثیـر مسـیحیانی دانسـت کـه فلسـفه رابدعت شـیطان
پذیرفـت از افلاطـون در بـاور بـه اینکـه دانـش، بـرای زهرآلـود سـاختن زندگـی بشـری دانسـته
فضیلـت و نادانـی فرومایگی اسـت ،متاثرشـد و وآن رامحکـوم م یکردنـد .بکارگیـری گنوسـی
تاکیـد م یکندکـه فضیلت از راه نظـم و پیروی از توسـط کلمنـت ازآن جهـت اسـت کـه او بـرآن
نیکـی به دسـت م یآید و فرومایگـی از ب ینظمی بـود تـا نشـان دهد که نوعی ازگنوسـی مسـیحی
و متابعـت از راه شـر .و از ارسـطو هـم در بـاور وجـود دارد کـه بسـیار برتـر از گنوسـی ملحدانه
عـدل تاثیرگرفت که عـدل را میانـ هروی و افراط است.گنوسـی حقیقـی در بـاور آن اسـت کـه
و تفریـط را پسـتی م یپنـدارد همچنیـن تحـت پیشـاپیش عقیـده کلیسـا ،پـاپ و وحـی مقدس
تاثیـر رواقیـان در تحلیل موشـکافانه آ نها درباب راپذیـرا باشـد(.همان:ص )293کلمنـت در برابـر
فضیل تها و پسـت یهابود»(عطیتو،1992:ص )294او با این هجم ههانسـبت به فلسـفه ایسـتاد ،وکوشش
وجـود انتقاداتـی کـه ازفلسـفه یونانی داشـت اما کردتـا ماننـد سـقراط بـا جهـل بسـتیزد چـرا که
جهـد بسـیار کرد تـا این فلسـفه را به مسـیحیت آن را بزرگتریـن گنـاه تلقـی م یکرد«.هـدف
پیونـد دهـد واین دیـن را در چهارچوب آموزش کلمنـت ایـن بود کـه شـکلی اندیشـ همندانه و از
فلسـفی یونانی بگنجاند.مه مترین ویژگی خداوند نظرعقلانـی بسـنده وکارآمد از راسـت دینی ارائه
درنگاه کلمنت وحدانیت آن اسـت اوبا دوالیسـم دهد...ازنظـراو ،همانگونه که عهـد عتیق یهودیان
گنوسـی مخالـف بـود .اومـی خواسـت«درقبال را بـرای پذیرفتـن عیسـی مسـیح آمـاده سـاخته
گنوسـی هاتصدیق کندکـه گنوسـیس(معرفت و بود ،فلسـفه نیز یونانیـان رابرای پذیـرش اوآماده
آگاهـی) غایت حقیقی انسـان اسـت ،امـا کمالی کـرده بود(».لیـن،1390:ص )29اوفلسـفه را حربـ های
شماره /4اهــواز /مــهر /1399سپتامبـر 56 2020