Page 50 - مجله_ی_نوابت،_شماره_ی_۴_نقد،_مهر_۱۳۹۹
P. 50

‫بودکـه رهایـی فردی نـه از راه دینی محض که از‬      ‫دینـی وروح شـرقی حک ‌مفرمـا شـود‪« .‬نخسـت‬
‫راه تاویـل عقل گرا و بـدون پایبندی به بنیادهای‬    ‫آ ‌نکـه دانشـمندان اسـکندریه بـه اسـتقلال علـم‬
‫ایمـان دینـی امکا ‌نپذیـر اسـت‪ .‬افـزون بـرآن در‬   ‫وفلسـفه از دیـن‪ ،‬بـاوری شـبه تامـه داشـتند‬
‫ایـن دوره جریـان هرمسـی نمایـان م ‌یشـود کـه‬      ‫ایـن موضـوع بـه ویـژه درریاضیـات وپزشـکی‬
‫پیروانـش درپـی آن بودنـد تـا بـا کشـف‪ ،‬قاعده‬      ‫شـدیدتربود ولـی‪ ،‬انـدک انـدک انتقاداتی شـکل‬
‫سـازی و بازتفسـیر آثـار و متـون کهـن هرمسـی‬       ‫گرفتنـد کـه ایـن دان ‌شهـارا باعـث دوری‬
‫مصـری‪ ،‬آن رارونـق دهند‪.‬برخی برایـن اعتقادند‬       ‫جسـتن انسـان ازخداونـد و فاصلـه گرفتـن‬
‫کـه تلا ‌شهـای پیـروان هرمسـی در ایـن رابطه‪،‬‬      ‫ازپرهیـزگاری تلقـی ‌م ‌یکردنـد موضوعـی‬
‫بـرای رویارویـی بـا جریا ‌نهـای دینـی یهـودی‬      ‫کـه باعـث شـد تـا مسیراسـتقلال طلبـی علـم‬
‫ومسـیحی بـود تـا بـا معرفـی ادیان کهـن عنوان‬      ‫دچارتغییـر شـود»(بلدی‪1962:‬ص‪)100‬به طـور مثـال‬
‫طریقتـی بـرای رهایـی فـردی‪ ،‬فلسـفه و دیـن‬         ‫طب تحـت تاثیـر باورهـای دینی وبرخـی اصول‬
‫را درزمینـه رهایـی فردرابـه چالـش بکشـانند‪.‬‬       ‫فلسـفی رواقی‪ ،‬به سـمت وسـوی طبابت عوامانه‬
‫بـی تردیـد رونـق و نوسـازی سـن ‌تهای آییـن‬        ‫و تجویزهـای سـاحرانه مـی گراید‪.‬ایـن اعتقـاد‬
‫هرمسـی ومتـون آن‪ ،‬تاثیر بسـیاری برجریا ‌نهای‬      ‫بـر دیگـر علـوم ازجملـه علـوم فلکی و شـیمی‪،‬‬
‫فلسـفی ودینـی اسـکندریه نهـاد‪ .‬درایـن چشـم‬        ‫تسـری پیـدا کـرد‪ .‬ایـن دگرگون ‌یهـا درحـوزه‬
‫انـداز‪ ،‬در اسـکندریه م ‌یتـوان‌‪ ،‬ویژگ ‌یهـای‬      ‫علـوم مختلـف نشـان از آن دارد کـه روح شـرقی‬
‫اساسـی جریا ‌نهای دینی ‪ ،‬هرمسـی وفلسـفی را‬        ‫بـا سرشـتی دینـی وعرفانی‪ ،‬بـرروح علمـی که از‬
                                                  ‫بدو برپایی اسـکندریه در شـکوفایی و جریان بود‪،‬‬
                                ‫تبییـن کرد‪.‬‬
                    ‫جریانسازوارنهیهودی‬                                        ‫چیـره م ‌یشـود‪.‬‬
‫یهودیـان ازبدو تاسـیس نهادهـای علمی وفکری‬               ‫جریا ‌نهایفلسفیمدرسهاسکندریه‬
‫دراسـکندریه‪ ،‬فعالیـت چشـمگیری داشـتند‪.‬‬            ‫جریا ‌نهـای متعـددی بـه ویـژه طـی سـه قـرن‬
‫باوجـود اکثریـت درایـن شـهر‪ ،‬مخالف ‌تهـای‬         ‫نخسـت میالدی در اسـکندریه پدیـدار شـدند‬
‫بسـیاری بـا آنـان شـد ‪.‬برهمیـن اسـاس بـادرک‬       ‫کـه دوعامـل مهـم درایـن دوره درمحیـط فکری‬
‫شـرایط واوضـاع موجـود‪ ،‬نیازبـه ایجـاد یـک‬         ‫مدرسـه اسـکندریه ایفـای نقش کردند‪«:‬نخسـت‬
‫فهـم مشـترک بـا یونانیـان را احسـاس کردنـد‬        ‫پیدایـش مسـیحیت ودوم شـکوفایی اندیشـه‬
‫در نخسـتین گام‪،‬آنـان از بطلمیـوس دوم ترجمه‬        ‫یهودی‪(».‬النشـار‪،1995:‬ص‪ )49‬جریـان سـازوارنه‬
‫کتـاب مقـدس را خواسـتار شـدند تایهودیانـی‬         ‫یهـودی کـه درپـی ایجاد سـازگاری میـان عقیده‬
‫راکـه توانایـی خواندن به عبـری را ندارند بتوانند‬  ‫یهودوفلسـفه یونانی بود‪ ،‬وامدار فیلون اسکندری‬
‫بـا میراث یهودی آشـنا شـوند‪ .‬بطلمیـوس دوم با‬      ‫اسـت همچنیـن جریـان سـازوارانه مسـیحی‬
‫پذیرفتن این درخواسـت‪ ،‬فرسـتاد‌های رابه الیعازر‬    ‫بوسـیله کلمنت اسـکندری واوریگن نشـو و نما‬
‫جد بـزرگ یهودیان دربیت المقدس گسـیل کرد‬           ‫یافـت‪ .‬درایـن زمانـه نیـز جریان فلسـفی شـکل‬
‫و ازاوخواسـت تـا ایـن کار را بـه انجـام رسـاند‪.‬‬   ‫م ‌یگیـرد وبـه رقیبـی بـرای جریا ‌نهـای دینـی‬
‫الیعازرایـن خواسـته را‪ ،‬با فرسـتادن نسـخ چرمی‬     ‫تبدیـل م ‌یشـود‪ .‬مه ‌متریـن چهـره ایـن جریـان‬
‫کتـاب مقدس بـه همراه ‪ 72‬نفر‪ ،‬به انجام رسـاند‪.‬‬     ‫آمونیـوس سـاکاس اسـت که نخسـت مسـیحی‬
‫ایـن‪ 72‬نفردرمـدت ‪72‬روزکتـاب مقـدس رااز‬            ‫بـود و پـس از آن از دیـن رویگـردان م ‌یشـود‪.‬‬
‫عبـری بـه یونانی ترجمـه کردنـد‪ .‬البته سـارتون‬     ‫او فلسـفه تاویلـی سـازوارانه ای راارائـه م ‌یدهد‬
‫برایـن اعتقاداسـت که‪«:‬این روایت افسـانه اسـت‬      ‫کـه دارای ویژگـی دینـی عرفانی اسـت‪ .‬فلوطین‬
‫چـرا کـه ترجمـه ارائـه شـده ازتـورات‪ ،‬ترجمـه‬      ‫درمحضر سـاکاس تلمـذ کرداوبا‪ ،‬عرضه داشـت‬
‫ای ضعیـف‪ ،‬سسـت وباگویـش یونانی‪-‬یهـودی‬             ‫فلسـفه تاویلـی سـازوارانه خـود‪ ،‬بـر ایـن اعتقاد‬

‫شماره ‪ /4‬اهــواز‪ /‬مــهر ‪ /1399‬سپتامبـر ‪50 2020‬‬
   45   46   47   48   49   50   51   52   53   54   55