Page 15 - iqna-rayehe-148-1-2
P. 15

‫ویژ ‌هنامهبررسی‬                   ‫ایـن محققـان نیـز لازم اسـت‪ ،‬امـا نـه بـرای فهـم و‬                       ‫این ادب عین عشق و درویشی است‪.‬‬
                                                   ‫درک سـالک راه‪ ،‬که آن سـینه شرح ‌هشـرحه و سـوز‬                                   ‫گف ‌توگو آیین درویشی نبود‬
                 ‫اندیش ‌ههایقرآنیمولانا‬            ‫دل و اشـتیاق م ‌یخواهـد و در یـک لغـت نیازمنـد‬
                                                   ‫سـنخیت روحـی بـا عوالمـی‌اسـت کـه این عاشـقان‬              ‫ور نه با تو ماجراها داشتم‬
                 ‫شماره ‪148‬‬                         ‫از آن سـخن م ‌یگوینـد و تحقیقـات و غـور در لغـات‬           ‫حافظ‬
                                                   ‫و عبــارات و مســائل ســنگینی فلســفی و کلامــی‬
                      ‫روایت‬                        ‫‌و غیــ ‌ره راهــی بــه عاشــق شــدن و طــی طریــق و‬                                     ‫اما از نگاهی دیگر‪.‬‬
                                                                                                                                  ‫ادب عشق جمله ب ‌یادبی است‬
             ‫شرح شریف‬                                  ‫رسـیدن بـه کمـالات و فضایـل عشـق نـدارد‪.‬‬               ‫امه العشق عش ‌قها آداب‬
                                                   ‫بــا ســیر در آثــار مولانــا‪ ،‬آدم ‌یجوهــر ذات خــود‬      ‫حافظ‬
    ‫“شـرح مثنوی شـریف” تألیف بدیـع الزمان‬          ‫را کــه همــان شــادی و روح و راح و مســتی اســت‬                        ‫هزار علم و ادب داشتم من ای خواجه‬
    ‫فروزانفـر‪ ،‬بـدون شـک از برتریـن شـروح‬          ‫م ‌ییابـد و م ‌یکوشـد تـا خـود را از هـر آنچـه غیـر‬        ‫کنون که مست و خرابم صلای ب ‌یادبی است‬
    ‫اسـت؛ هـر چنـد عمـر ایشـان کفـاف نـداد‬         ‫از شــادی و آزادی و سرمســتی اســت پــاک کنــد‪.‬‬            ‫مولانا‬
    ‫شـرح بیش از سـه دفتر را به نگارش درآورد‪.‬‬                                                                  ‫و مقصـود از ایـن ب ‌یادبـی تـرک آداب بیگانگـی و‬
    ‫سـید جعفـر شـهیدی‪ ،‬بـا همـان سـبک‬                               ‫من عاریتم در آنچه خوش نیست‬                ‫دوگانگـی اسـت کـه منافـات بـا آن ادب نخسـتین‬
    ‫و سـیاق فروزانفـر‪ ،‬بـه شـرح دفاتـر دیگـر‬       ‫چیزی که در آن خوشم من‪ ،‬آنم‬                                 ‫نـدارد‪ .‬اطـوار عشـق ب ‌یپایـان اسـت و دریـای مـواج‬
    ‫مثنـوی پرداخـ ‌ت‪ .‬توفیـق سـبحانی‪ ،‬مولوی‬        ‫مولانا‬                                                     ‫مثنـوی و سـماع دیـوان شـمس و حکمـت فقیـه مـا‬
    ‫پـژوه بـزرگ معاصـر (مصحـح مکتوبـات و‬           ‫میــکل آنــژ در تعریــف هنــر گفتــه اســت کــه آن‬         ‫فیـه آکنـده از شـرح این اطوا‌رهاسـت‪ ،‬امـا عارفان که‬
    ‫مجالـس سـبعه‪ ،‬که دیوان شـمس و مثنوی‬            ‫پـاک کـردن اسـت از هـر آنچـه زایـد و غیرضـروری‬             ‫غوغـای عشـق را در جهـان بـه راه انداخت ‌هانـد‪ ،‬غیـر‬
    ‫را بر اسـاس نسـخ خطی قونیـه تنظیم کرد‪،‬‬         ‫اسـت‪ .‬بـا ایـن تعریـف م ‌یتوانیـم بـا تعلیـم مولانـا‬       ‫از بیـان احـوال درونـی‪ ،‬در سـودای آن بود‌هانـد کـه‬
    ‫بـرای نخسـتین بـار با ترجمـۀ آثـار مثنوی‬       ‫هـر آنچـه غیـر از حقیقـت ذات پـاک و الهی ماسـت‬             ‫مسـتعدان دریافـت فیـض عشـق و تشـنگان این آب‬
    ‫شناسـان تـرک زبـان‪ ،‬فارسـی زبانـان را بـا‬      ‫از خـود دور کنیـم و چـون داود تمام عشـق باشـیم و‬           ‫حیـات و ایـن شـراب ب ‌یخمـار را هدایـت و سـقایت‬
    ‫ایـن آثـار آشـنا نمـود) معتقـد اسـت؛ اگـر‬      ‫تمـام سـرود و تمـام شـادی و تمـام زیبایـی‪ .‬در زبان‬         ‫کننـد‪ ،‬چنانکـه مولانـا در بیـان ارشـاد شـمس گفت‪:‬‬
    ‫کسـی ‪ ۳۰۱۲‬بیـت شـرح شـده توسـط‬                 ‫انگلیسـی کتابـی هسـت بـا عنـوان زندگـی گوتـه به‬
    ‫مرحـوم فروزانفـر را با دقت بخوانـد‪ ،‬از دیگر‬    ‫قلـم یـک نویسـنده انگلیسـی بـه نـام جـرج هنـری‬                                    ‫ز زندان خلق را آزاد کردم‬
    ‫شـروح بی نیاز اسـت؛ زیـرا مولـوی در دفتر‬       ‫لیـوز ‪ George Henry Lewes‬کـه شـوهر جـرج‬                    ‫روان عاشقان را شاد کردم‬
    ‫اول‪ ،‬بیشـتر سـخنان خـود را گفتـه و حتی‬         ‫الیـوت‪ ،‬رما ‌ننویـس معـروف‪ ،‬بـود‪ .‬یکـی از منقـدان‬
    ‫مولویـه معتقدنـد کـه همـان هیجـده بیت‬          ‫ادب گفتـه اسـت‪« :‬مـن رشـک م ‌یبـرم بـر کسـی‬                                           ‫دهان اژدها را بردریدم‬
    ‫اول‪ ،‬عصـاره مثنـوی معنوی اسـت‪ .‬فروزانفر‬        ‫کــه بــرای اولیــن بــار ایــن کتــاب را پیــش روی‬        ‫طریق عشق را آباد کردم‬
    ‫همچـون نیکلسـون‪ ،‬از شـروح گذشـته را‬            ‫نهـاده و قصـد سـیر در ایـن سرگذشـت دارد زیـرا‬              ‫آبــاد کــردن راه عشــق و رفــع موانــع آن و شــرح‬
    ‫بیش از سـایر شـارحان بهره برده اسـت‪ .‬وی‬        ‫م ‌یدانــم کــه هــر دم بــا چــه لذ ‌تهــا و شــاد ‌یها‪،‬‬  ‫خطـرات و چگونگـی عبـور از آنهـا کار مولانـا و همـه‬
    ‫تأثیـر امام محمد غزالی بـر مولانا را‪ ،‬بیش از‬   ‫چــه اعجــاب و شــکوه و چــه خرمــی‌و سرمســتی‬             ‫عاشــقان راســتین الهــی اســت و فهمیــدن و درک‬
    ‫سـایر اندیشـمندان می داند؛ “طرز و شـیوۀ‬                                                                   ‫سـخن مولانـا در تصدیـق تعالیـم او و رفتـن بـه راه‬
    ‫بحـث و افـکار و اطلاعـات حجة الاسالم در‬                                  ‫روبـ ‌هرو خواهـد شـد‪».‬‬           ‫عشـق اسـت‪ ،‬ال ّا آنکـه در ایـن میـان عـد‌های نیـز‬
    ‫احیاءالعلـوم‪ ،‬اثـری عمیـق در فکـر مولانا به‬    ‫از نـگاه نگارنـده بارهـا بیـش از آن کتـاب م ‌یتـوان‬        ‫از بیــرون عشــق بدیــن احــوال و اطــوار م ‌ینگرنــد‬
    ‫جـای گذاشـته اسـت‪ ۲۷”.‬بـا وجـود شـرح‬           ‫رشـک بـرد بـر کسـی کـه اول بـار در سـه کتـاب‬               ‫و بــه روشــهای علم ‌یســعی در بیــان آن دارنــد‬
    ‫برخـی از ابیـات بـر مبنـای آراء و اندیشـه‬      ‫بــزرگ مولانــا‪ ،‬دیــوان شــمس‪ ،‬فیــه مــا فیــه و‬         ‫کــه ایــن احــوال در اثــر چــه عواملــی و در چــه‬
    ‫هـای ابـن عربـی‪ ،‬بـر خالف بسـیاری از‬                                                                      ‫آب و هوایـی یـا چـه اوضـاع اجتماعـی و سیاسـی‬
    ‫شـارحان مثنـوی؛ تأثیـر مولانـا از ابن عربی‬        ‫مثنــوی‪ ،‬بــه ســیر و ســیاحت پرداختــه اســت‪.‬‬          ‫بیشــتر شــکوفا م ‌یشــود و اینکــه چگونــه عرفــان‬
    ‫را قطعـی نمـی دانـد؛ “فهرسـت جامعی در‬                                                                     ‫م ‌یتوانــد خشــون ‌تهای دینــی را تلطیــف کنــد و‬
    ‫مـورد فتوحـات مکیـه تألیف ابن عربـی و از‬       ‫منبع‪« :‬در صحبت مولانا»‬                                     ‫تصویـر زیباتـری از چهـره دیـن عرضـه کنـد‪ .‬وجـود‬
    ‫متـون مهـم عرفان نیز به انجام رسـانیده ام‪،‬‬
    ‫ولـی از آن طرفی نبسـت ‌هام‪ ”.‬انتخاب نسـخۀ‬
    ‫قونیـه (موثـق ترین نسـخه)‪ ،‬بهره از شـروح‬
    ‫گذشـته و نقـد آراء و نظریـات شـارحان‪،‬‬
    ‫توضیـح لغـات و اصطلاحـات مشـکل قبـل‬
    ‫از شـرح‪ ،‬نـگارش مقدمـ ‌های در آغـاز هـر‬
    ‫داسـتان‪ ،‬کام ‌لتریـن تحقیـق پیرامون اعلام‬
    ‫مثنوی‪ ،‬تفسـیر لغـات و اصطلاحات فنی هر‬
    ‫بیـت و نقـل امثال فارسـی و عربـی به نظم‬
    ‫و نثـر‪ ،‬تعییـن موضـع هـر آیـه و مأخـذ هر‬
    ‫حدیـث‪ ،‬شـرح اجمالی از فـردی که در بیت‬
    ‫یـا حکایـت نام برده شـده‪ ،‬شـرح و تفسـیر‬
    ‫ابیـات بـه زبـان سـاده و بـر مبنـای دیگـر‬
    ‫آثـار مولانـا‪ ،‬بها‌ءولـد‪ ،‬برها ‌نالدیـن محقـق‬
    ‫ترمـذی‪ ،‬مقـالات شـمس‪ ،‬و آثـار سـلطان‬
    ‫ولد‪ ،‬اسـتناد به آرای متقدمان‪ ،‬با ذکر سـند‬
    ‫َو بررسـی زمین ‌ههـای تاریخـی‪ ،‬اجتماعـی و‬
    ‫فکـری سـرایش برخـی از ابیـات از جملـه‬

              ‫ویزگـی هـای این شـرح اسـت‪.‬‬

‫‪ 49‬خرداد ‪1402‬‬
   10   11   12   13   14   15   16   17   18   19   20