Page 9 - جریانشناسی لیبرالیسم اسلامی
P. 9
جریان لیبرالیســـم اســلامی 7
و نیازهـای انسـان توجیـه شـود .انسـان نبایـد خـود را بـا دیـن و اخـاق هماهنـگ سـازد ،بلکـه دیـن
و اخـاق بایـد خـود را بـا او هماهنـگ سـازند!
-4سکولاریسـم :یعنـی تفکیـک دیـن از امـور زندگـی .بـر اسـاس ایـن دیـدگاه ،دیـن بایـد بـه حاشـیه
رانـده شـود .دیـن حـق نـدارد در مسـائل مهـم زندگـی دخالـت کنـد .بـه عبـارت دیگـر کلمـه زمینـی
شـدن زندگـی مـادی بشـر و زمینـی شـدن تفکـرات فلسـفی را مـی تـوان بـه عنـوان سکولاریسـم از
دیـدگاه لیبرالیسـم دانسـت.
- 5ســرمایه داری (کاپیتالیســم) :لیبرالیســم بــه گونــه ای بــا ســرمایه داری و اقتصــاد بــازار آمیختــه
شـده کـه بسـیاری از متفکـران بـه ویـژه چـپ گرایـان معتقدنـد کـه لیبرالیسـم ایدئولـوژی سـرمایه
داری اســت.
-6عقـل گرایـی :یعنـی بـاور بـه کفایـت و بسـندگی خـرد انسـانی .در ایـن تفکـر ،همـه انسـانها از
نیـروی خـرد بهـره منـد هسـتند .خردمنـدی و آزادی دو جـزء جدایـی ناپذیـر محسـوب مـی شـوند .نفـی
خـرد ورزی آدمـی متـرادف بـا نفـی آزادی اوسـت.و نیـز تجربـه گرایـی ،علـم گرایـی ،سـنت سـتیزی،
تجددگرایــی ،پلورالیســم معرفتــی ،پیشــرفت بــاوری و تســامح و تســاهل ،از جملــه اصــول لیبرالیســم
محسـوب مـی شـوند12.
-1-2از لیبرالیسم فرانسوی تا لیبرالیسم آمریکایی
بحــث دربــاره لیبرالیســم همــواره بــا بررســی دولــت هــای لیبــرال غربــی مطــرح بــوده اســت .بــه
همیــن جهــت زمانــی کــه صحبــت از روشــنفکری لیبــرال بــه میــان میآیــد ،اکثــر معتقــدان بــه
ایــن مکتــب بهعنــوان «بــورژوا»« ،دشــمنان طبقــه زحمتکــش» و «طرفــداران امپریالیســم غربــی»
معرفـی میشـوند .درحالیکـه لیبرالیسـم کلاسـیک قبـل از اینکـه آمـوزه ایدئولوژیـک حزبـی سیاسـی
باشــد ب همنزلــه اندیشــهای فلســفی دربــاره انســان و آزاد یهــای اجتماعــی او شــکلگرفته اســت .در
حقیقـت زمانـی کـه بـه نوشـتههای سـه متفکـر اصلـی لیبرالیسـم کلاسـیک یعنـی بنجامـن کنسـتان
( ،)Constantجــان اســتوارت میــل ( )Millو الکســی دو توکویــل ( )Tocquevilleبازم ینگریــم،
چهــار نکتــه اصلــی بــرای تعریـف و توضیـح مکتـب لیبرالیسـم بــه چشـم م یخـورد.
نخسـت اینکـه لیبرالهـا مـدارا یـا تسـاهل را بـه عنـوان یکـی از ارز شهـای مهـم جوامـع مـدرن بـه
حسـاب میآورنـد .دوم اینکـه آزادی از دیـدگاه لیبرالهـا بـه معنـی رهایـی از موانعـی اسـت کـه دولـت
یـا هـر نهـاد اجتماعـی دیگـری در مقابـل فـرد قـرار م یدهـد .اهمیـت یافتـن چنیـن سـاحتی از آزادی
(کـه آیـزا برلیـن آن را «آزادی منفـی» مینامـد) نکتـه سـوم را برجسـته م یکنـد و آن مسـئلۀ فردیـت
اسـت.
رجبی ،فاطمه ،لیبرالیسم ،تهران ،انتشارات صبح ،1389 ،ص12 16-5